کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آقشام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آقشام
/'āqšām/
معنی
۱. غروب؛ هنگام غروب؛ شامگاه.
۲. شیپوری که هنگام غروب در سربازخانه میزنند.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
سر شب، سرنای خواب، شامگاه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آقشام
فرهنگ واژههای سره
سر شب، سرنای خواب، شامگاه
-
آقشام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] 'āqšām ۱. غروب؛ هنگام غروب؛ شامگاه.۲. شیپوری که هنگام غروب در سربازخانه میزنند.
-
آقشام
فرهنگ فارسی معین
[ تر - فا. ] (اِمر.) 1 - غروب ، شامگاه . 2 - نوبتی که بر در پادشاهان و امرای ترک در شامگاه می زدند. 3 - شیپوری که هنگام غروب در سربازخانه ها می زدند.
-
آقشام
لغتنامه دهخدا
آقشام . (اِ مرکب ) (از ترکی ِ آق ، سپید + فارسی ِ شام ، شب ) اول شب . فلق . || نوبتی که بر در پادشاهان و امراء ترک زدندی شامگاهان .- آقشام زدن .
-
جستوجو در متن
-
آخشام زدن
لغتنامه دهخدا
آخشام زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب )(از ترکی آقشام به معنی شام و شبانگاه ) آقشام زدن . زدن نوبت بر در پادشاهان و حکام گاه فروشدن آفتاب .