کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آقاسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آقاسی
/'āqāsi/
معنی
۱. بزرگ؛ مهتر؛ سرور.
۲. داروغۀ دیوانخانه.
۳. بزرگ در خانه.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
پاسدار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آقاسی
فرهنگ واژههای سره
پاسدار
-
آقاسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] 'āqāsi ۱. بزرگ؛ مهتر؛ سرور.۲. داروغۀ دیوانخانه.۳. بزرگ در خانه.
-
آقاسی
فرهنگ فارسی معین
[ مغ - فا. ] ( اِ.) بزرگ ، مهتر، سرور.
-
آقاسی
لغتنامه دهخدا
آقاسی . (ترکی ، اِ مرکب ) (شاید از ترکی ِ آقا، سید + سی ، حرف اضافه ) نامی از نامها: حاج میرزا آقاسی .- اشیک آقاسی ؛ رئیس دربار.- قوللرآقاسی ؛ رئیس غلامان خاصه . داروغه ٔ دیوان خانه .و رجوع به آغاچی شود.
-
واژههای مشابه
-
ایشیک آقاسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹اشیکآقاسی› [قدیمی] 'išik[']āqāsi ۱. داروغۀ دیوانخانه.۲. حاجب دربار پادشاه.۳. در دورۀ صفویه، وزیر دربار و رئیس تشریفات دربار و مٲمور نظموترتیب مجلس پادشاه.
-
ایشیک آقاسی
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) 1 - حاجب دربار، رییس دربار. 2 - داروغة دیوانخانه .
-
قوللر آقاسی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ تر. ] (اِمر.)مهتر غلامان ، رییس غلامان .
-
ایشک آقاسی
لغتنامه دهخدا
ایشک آقاسی . [ ش َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) رجوع به ایشیک آقاسی شود.
-
ایشیک آقاسی
لغتنامه دهخدا
ایشیک آقاسی . (ترکی ، اِ مرکب ) ایشک آقاسی . رئیس بیرون . || حاجب دربار. رئیس دربار صفویان . || داروغه ٔ دیوانخانه . (فرهنگ فارسی معین ). داروغه ٔ دیوانخانه چه ایشیک به معنی فضای دروازه و آقاسی بمعنی سردار. (غیاث اللغات ) (از آنندراج ) : فی الحال با ...
-
ایشیک آقاسی باشی
لغتنامه دهخدا
ایشیک آقاسی باشی . (ترکی ، اِ مرکب ) رئیس رؤسای بیرون . || رئیس تشریفات صفویان . || رئیس ایشیک خانه ٔ قاجاریان . (فرهنگ فارسی معین ).
-
ایشیک آقاسی باشی گری
لغتنامه دهخدا
ایشیک آقاسی باشی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) ایشیک آقاسی باشی بودن . شغل ایشیک آقاسی باشی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
ایشیک آقاسی گری
لغتنامه دهخدا
ایشیک آقاسی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) ایشیک آقاسی بودن . شغل ایشیک آقاسی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای همآوا
-
اقاصی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمعِ ٲقصَی، مقابلِ ادانی] [قدیمی] 'aqāsi = اقصا