کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اف
لغتنامه دهخدا
اف . [ اِف ْ ف ُ ] (ع اِ) هنگام . وقت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). حین . هنگام . (از اقرب الموارد). اِفّان . تَئِفَّه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گویند: کان ذلک علی افه و افّانه ؛ یعنی وقت و هنگامش بود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
اف
لغتنامه دهخدا
اف . [ اُ ] (از ع ، صوت ، اِ) کلمه ایست که در کراهت و انزجار خاطر و تنبیه طرف مقابل استعمال میکنند. (ناظم الاطباء). کلمه ایست که بهنگام اظهار افسردگی ، نفرت و کراهت استعمال کنند. (فرهنگ فارسی معین ). آه . آخ . واه . (یادداشت بخط مؤلف ): اف بر تو. اف...
-
اف
لغتنامه دهخدا
اف . [ اُ ] (روسی ، پسوند) اداتی است در زبان روسی برای نسبت به پدر یا یکی از اجداد،چنانکه در رمانف ، تقی اف ، توپچی باشی اف . (یادداشت بخطمؤلف ). زاده . پور. منسوب : تقی اف ؛ یعنی تقی زاده .
-
اف
لغتنامه دهخدا
اف . [ اُف ْ فِن ْ ] (ع اِ فعل ) کلمه ای است که در وقت تنگدلی و زجر گویند و این لفظ بکسی گویند که از او تنگدل و سرگردان شده باشند و او را عیب کنند. (آنندراج ). کلمه ٔ کراهت است و در آن چهل لغت آمده : اُف ﱡ. اُف َّ. اُف ِّ. اُف ﱡ. اُفّاً و اُف ة. اُف ...
-
جستوجو در متن
-
iof
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آی اف
-
af
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اف
-
مؤفف
لغتنامه دهخدا
مؤفف .[ م ُ ءَف ْ ف ِ ] (ع ص ) اف گوینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اف گوینده و کسی که اف می کند. (ناظم الاطباء).
-
door phone
دربازکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] وسیلهای برقی برای باز کردن در ساختمان * واژۀ "افاف" نامی تجاری در برابر این معادل بوده است.
-
emery paper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاغذ ام دی اف
-
George F. Kennan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جورج اف. کنن
-
playoff game
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازی پلی آف
-
fie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فای، اف، تف، اه
-
افوفة
لغتنامه دهخدا
افوفة. [ اُ ف َ ] (ع ص ) بسیار اف گوینده . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). بسیار اف گفتن . (کذا). (آنندراج ).
-
اؤفوفه
لغتنامه دهخدا
اؤفوفه . [ اُءْ ف َ ف َ ] (ع اِ) آنکه بسیار اف گوید. (منتهی الارب ). بسیار اف گوینده . (ناظم الاطباء).
-
President John F. Kennedy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جان اف کندی رئیس جمهور