کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آفریده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آفریده
/'afaride/
معنی
خلقشده؛ مخلوق؛ کسی که از نیستی به هستی آمده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خلق، ساخته، مخلوق، مصنوع ≠ آفریدگار، آفریننده
دیکشنری
creature
-
جستوجوی دقیق
-
آفریده
فرهنگ نامها
(تلفظ: āfaride) مخلوق ، خلق شده ، از نیستی هست گردیده ، بشر ، انسان ، آدمی .
-
آفریده
واژگان مترادف و متضاد
خلق، ساخته، مخلوق، مصنوع ≠ آفریدگار، آفریننده
-
آفریده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'afaride خلقشده؛ مخلوق؛ کسی که از نیستی به هستی آمده.
-
آفریده
فرهنگ فارسی معین
(فَ دِ) [ په . ] (ص مف .) مخلوق ، خلق شده .
-
آفریده
لغتنامه دهخدا
آفریده . [ ف َ دَ / دِ ] (ن مف ، اِ) خلق شده . خلقت شده . مخلوق . خلق . مقابل آفریننده ، خالق : میان او که خدا آفریده است از هیچ دقیقه ای است که هیچ آفریده نگشاده ست . حافظ.همه از آفرینش برگزیده همه از نور یک ذات آفریده . طالب آملی . || بریه . (زمخشر...
-
واژههای مشابه
-
افریده
دیکشنری فارسی به عربی
ان يکون , مخلوق
-
جستوجو در متن
-
خلق شده
فرهنگ واژههای سره
آفریده
-
مخلوق
فرهنگ واژههای سره
آفریده
-
afridi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افریده
-
دهلیزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dehlize = دهلیز: ◻︎ در این دهلیزۀ تنگآفریده / وجودی دارم از سنگ آفریده (نظامی۲: ۲۲۴).
-
وهداد
فرهنگ نامها
آفریده خوب
-
ساخته و پرداخته
فرهنگ گنجواژه
آماده، آفریده.
-
وهرز
واژهنامه آزاد
نیکو آفریده شده