کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آفات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عفات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عفاة، جمعِ عافی] [قدیمی] 'ofāt عفوکنندگان؛ آمرزندگان.
-
جستوجو در متن
-
جانوران موذی
دیکشنری فارسی به عربی
آفات
-
جانور افت
دیکشنری فارسی به عربی
آفات
-
spreading fleabane
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسترش آفات
-
حشرات موذی
دیکشنری فارسی به عربی
آفات , عث
-
pesticide poisoning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسمومیت با سموم دفع آفات
-
ابادة
دیکشنری عربی به فارسی
نابودي , براندازي , دفع افات
-
expectorants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفع آفات، خلت اور
-
خنا
لغتنامه دهخدا
خنا. [ خ َ ] (ع اِ) آفات . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ): خنا الدهر؛ آفات زمانه .
-
عوایق
واژگان مترادف و متضاد
۱. موانع ۲. آفات، آفتها
-
pests
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آفات، افت، طاعون، بلاء، مایه ازار واسیب
-
extermination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نابودی، براندازی، دفع افات، نا بودی
-
feticides
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سموم دفع آفات، سقط جنین، کشتن جنین
-
سم پاش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (کشاورزی) sampāš ۱. دستگاهی که بهوسیلۀ آن سمپاشی کنند.۲. آنکه سم میپاشد؛ پاشندۀ سم؛ مٲمور دفع آفات که مزارع و باغها و جاهای دیگر را بر ضد حشرات و آفات نباتی سمپاشی میکند.
-
slash disposal, brush disposal
دفع دارماند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تیمار و جابهجایی دارماندها برای کاهش امکان حریق یا حملۀ آفات یا خطر بیماری