کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آغشتگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آغشتگی
/'āqeštegi/
معنی
حالت و چگونگی آغشته؛ آغشته بودن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
smear
-
جستوجوی دقیق
-
آغشتگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āqeštegi حالت و چگونگی آغشته؛ آغشته بودن.
-
آغشتگی
لغتنامه دهخدا
آغشتگی . [ غ َ / غ ِ ت َ/ ت ِ ] (حامص ) چگونگی و کیفیت و حال و صفت آغشته .
-
جستوجو در متن
-
غنج
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (پس .) پسوند دال بر آغشتگی و آلودگی : بیمارغنج .
-
آغارش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] 'āqāreš ۱. خیسیدگی؛ نمکشیدگی.۲. آغشتگی.
-
درزنا
لغتنامه دهخدا
درزنا. [ دَ زَ ] (اِ) غوطه وری و آغشتگی . || رنگ ریزی . (ناظم الاطباء).
-
آغاردگی
لغتنامه دهخدا
آغاردگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) فرغاردگی . نم کشیدگی . آغشتگی . چگونگی و کیفیت آغارده .
-
سعن
لغتنامه دهخدا
سعن . [ س َ ] (ع اِ) پیه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شراب خالص بدون آغشتگی . (اقرب الموارد).
-
خون آلودگی
لغتنامه دهخدا
خون آلودگی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) آغشتگی بخون . لکه دارشدگی از خون .
-
ترنهادگی
لغتنامه دهخدا
ترنهادگی . [ ت َ ن ِ / ن َ دَ / دِ] (حامص مرکب ) خیساندگی : لخاء، ترنهادگی نان . (منتهی الارب ). بلت و نقوع آغشتگی در آب . (ناظم الاطباء).
-
آلودگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. پلیدی، کثافت، ناپاکی ۲. فجور، فسق، گناه ۳. آغشتگی، آلودهشدن، درگیری ۴. دین، قرض، وامداری ۵. بهانحطاطکشیدهشدن، منحطشدن ≠ تمیزی، عصمت
-
عنجه
لغتنامه دهخدا
عنجه . [ ع ُ ج َ / ج ِ ] (اِ) سرشتن و آغشتن . (برهان قاطع) (آنندراج ). سرشتگی و آغشتگی . (ناظم الاطباء). || گرد کردن و جمع نمودن . (برهان قاطع) (آنندراج ). فراهم آمدگی و گردکردگی . (ناظم الاطباء).