کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آغاز هندسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
Proto-geometric
آغاز هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اولین مرحله از مراحل سهگانۀ دورۀ هندسی از1050 تا 900 ق.م
-
واژههای مشابه
-
اغاز
لغتنامه دهخدا
اغاز. [ اَ ] (اِ) قصد و اراده . || صدا وندا. || ابتدای هر کار و آغاز. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ). مخفف آغاز. (فرهنگ نظام ).
-
اغاز
دیکشنری فارسی به عربی
استهلال , بدء , بداية , تاليف , فجر , مهرب , ولادة
-
start-to-start, SS
آغازبهآغاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] ویژگی رابطهای منطقی بین دو فعالیت که در آن آغاز شدن فعالیت پسین مشروط به آغاز شدن فعالیت پیشین است
-
project initiation
آغاز پروژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] شروع فرایندی که در نتیجۀ آن پروژه رسمیت مییابد و گسترۀ آن تعیین میشود
-
protohistory, protohistoric period
آغاز تاریخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دورهای که در طی آن جوامعِ دارای نوشتار در نزدیکی یک جامعۀ نانویسا قرار میگیرند و راجع به وقایع و تاریخ آن جامعه اطلاعاتی بر جا میگذارند
-
current start date
آغاز جاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] تاریخ برآوردی آغاز یک فعالیت
-
beginning of the journey
آغاز سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تاریخ و ساعت ارائۀ اولین خدمت گردشگری به مسافر مطابق با قرارداد
-
Proto-Neolithic
آغاز نوسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دورۀ گذار میان فرهنگهای شکارگرـ گردآورِ فراپارینهسنگی و فرهنگهای کشاورزی ـ دامپروری دورۀ نوسنگیِ بیسفال
-
actual start date, AS
آغاز واقعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] تاریخی که فعالیت عملاً آغاز میشود
-
start date
تاریخ آغاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] زمان تقویمی آغاز یک فعالیت در برنامۀ زمانبندی
-
early start date, ES
زودترین آغاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] در روش مسیر بحرانی، زودترین زمان ممکنی که در آن میتوان یک فعالیت را باتوجهبه منابع و قیدها و تاریخ دادهها آغاز کرد
-
late start date, LS
دیرترین آغاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] رویکردی در باستانشناسی از دهۀ 1960 به بعد که به مطالعۀ رفتار انسان در محیطزیست پیشازتاریخ میپردازد و بهشدت تحت تأثیر مفاهیم رفتارشناسی جانوری است
-
آغاز نهادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) شروع کردن .