کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آغازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آغازی
معنی
1 - (ص نسب .)ابتدایی ،بدوی . 2 - ( اِ.) جانور و گیاه تک یاخته .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
proto-
-
جستوجوی دقیق
-
inchoative
آغازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← فعل آغازی
-
آغازی
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص نسب .)ابتدایی ،بدوی . 2 - ( اِ.) جانور و گیاه تک یاخته .
-
واژههای مشابه
-
اغازی
دیکشنری فارسی به عربی
اولي , مبادرة
-
inchoative verb
فعل آغازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فعلی که شروع عمل را نشان میدهد متـ . آغازی inchoative
-
initial value problem
مسئلۀ مقدار آغازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مسئلۀ یافتن جوابی از یک معادلۀ دیفرانسیل که در نقطهای مفروض در برخی شرایط صدق کند
-
initial viscosity
گرانرَوی آغازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] در صنعت پیویسی، نوعی گرانروی که بلافاصله پس از اختلاط نَرماسُل اندازهگیری میشود
-
initial object, cofinal object
شیء آغازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شیئی مانند e در یک رسته که به ازای هر شیء Y در آن رسته (e, y)Hom دقیقاً یک عضو داشته باشد
-
جستوجو در متن
-
initiation cycle
فرهنگ لغات علمی
سیکل آغازی
-
اسپرلوس
واژهنامه آزاد
اغازی نو
-
بدوی
واژگان مترادف و متضاد
آغازی، آغازین، ابتدایی
-
مبادرة
دیکشنری عربی به فارسی
پيشقدمي , ابتکار , قريحه , اغازي
-
بدوی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (ص نسب .) ابتدایی ، آغازی .
-
zero object, null object
شیءِ صفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک رستۀ مفروض، شیئی که در عینحال آغازی و پایانی است