کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آغازگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
instigator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگر
-
initializer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگر
-
initialism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگر
-
beggable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگر
-
begrim
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگر
-
begrimming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگر
-
initiatorily
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگر
-
originatress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگر
-
transcription initiation site
آغازگاه رونویسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← عنصر آغازگر
-
initiator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگر، مبتکر
-
آکتیویتور
فرهنگ واژههای سره
آغازگر، کاراگر، کناننده
-
rheme
پایانبخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] آنچه در جمله در پی آغازگر میآید
-
thermal polymerization, self initiation polymerization
بسپارش گرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بسپارشی که بدون استفاده از آغازگر و فقط با گرما آغاز میشود
-
incipient
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگر، اولیه، نخستین، بدوی
-
bulk polymerization, mass polymerization
بسپارش تودهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] بسپارشی که در آن فقط تکپار و آغازگر بسپارش شرکت دارند