کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آشپزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آشپزی
/'āšpazi/
معنی
۱. شغل و عمل آشپز؛ طباخی.
۲. (اسم) هنر روش پختن غذاها: برنامهٴ آشپزی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پختوپز، طباخی، طبخ
فعل
بن گذشته: آشپزی کرد
بن حال: آشپزی کن
دیکشنری
cuisine
-
جستوجوی دقیق
-
آشپزی
واژگان مترادف و متضاد
پختوپز، طباخی، طبخ
-
آشپزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āšpazi ۱. شغل و عمل آشپز؛ طباخی.۲. (اسم) هنر روش پختن غذاها: برنامهٴ آشپزی.
-
آشپزی
لغتنامه دهخدا
آشپزی . [ پ َ ] (حامص مرکب ) طباخی . خوالیگری . دیگپزی . پزندگی . خوراک پزی . طباخت . خورده پزی .
-
واژههای مشابه
-
اشپزی
دیکشنری فارسی به عربی
فن الطبخ
-
cooking chocolate
شکلات آشپزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی شکلات شیرینیپزی که در آن بهجای کرۀ کاکائو، روغن گیاهی به کار میرود
-
کتاب اشپزی
دیکشنری فارسی به عربی
کتاب الطبخ
-
جستوجو در متن
-
cookeries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشپزی، اشپزی، اشپزخانه
-
cookbooks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشپزی، کتاب اشپزی، کتاب طباخی
-
cuisines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشپزی، غذا، خوراک، دست پخت، روش اشپزی
-
cookbook
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتاب آشپزی، کتاب اشپزی، کتاب طباخی
-
kitcheny
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشپزی
-
cuisinary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشپزی
-
cuisinier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشپزی