کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آشپزخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آشپزخانه
/'āšpazxāne/
معنی
اتاقی که در آن اجاق یا فر برای پختن غذا درست کرده باشند؛ جای غذا پختن؛ مطبخ؛ آشخانه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آشخانه، تنورخانه، طباخخانه، مطبخ، مطعم
دیکشنری
kitchen
-
جستوجوی دقیق
-
آشپزخانه
واژگان مترادف و متضاد
آشخانه، تنورخانه، طباخخانه، مطبخ، مطعم
-
آشپزخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āšpazxāne اتاقی که در آن اجاق یا فر برای پختن غذا درست کرده باشند؛ جای غذا پختن؛ مطبخ؛ آشخانه.
-
آشپزخانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (اِمر.) آنجا که غذا پزند، مطبخ .
-
آشپزخانه
لغتنامه دهخدا
آشپزخانه . [ پ َ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب ) مطبخ . تنورخانه . آش خانه . باورچی خانه .
-
آشپزخانه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: âšpečxuna طاری: matbeq طامه ای: âšpezxuna طرقی: âšpezxâna/ matbaq کشه ای: âšpezxâna نطنزی: matbax
-
واژههای مشابه
-
اشپزخانه
دیکشنری فارسی به عربی
سفينة , فن الطبخ , مطبخ
-
اشپزخانه
واژهنامه آزاد
جایی که دران جا غذادرست می کنند
-
kitchen police
ناظر آشپزخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فردی که در تدارک میوه و سبزیجات و مراعات اصول بهداشتی فعالیت دارد اما وظیفۀ او آشپزی نیست
-
open kitchen
آشپزخانۀ باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] آشپزخانۀ بدون در که فاقد تمام یا قسمتی از دیوار(های) رو به اتاق پذیرایی یا ناهارخوری باشد
-
serving hatch
دریچۀ آشپزخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] دریچهای در دیوارِ بین تالار و آشپزخانه برای انتقال غذا و ظروف از آشپزخانه به تالار
-
لوازم اشپزخانه
دیکشنری فارسی به عربی
ادات
-
اشپزخانه کوچک
دیکشنری فارسی به عربی
مطبخ صغير
-
میز یاقفسه اشپزخانه
دیکشنری فارسی به عربی
خزانة