کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آشوب و اغتشاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آشوب و اغتشاش
فرهنگ گنجواژه
هرج و مرج.
-
واژههای مشابه
-
اشوب
دیکشنری فارسی به عربی
اضطراب , اضطرابات , اهتمام , تشنج , جرس الانذار , صخب , غضب
-
آشوب طلب
فرهنگ واژههای سره
آشو بخواه
-
آشوب انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āšub[']angiz فتنهانگیز.
-
آشوب تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āšubtar پرغوغاتر؛ پرفتنهتر: ◻︎ بلایی زاین جهان آشوبتر نیست / که رنج خاطر است ار هست ور نیست (سعدی: ۹۸).
-
صف آشوب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) دلاور.
-
آشوب انگیز
لغتنامه دهخدا
آشوب انگیز. [ اَ ] (نف مرکب ) فتنه انگیز.
-
آشوب انگیزی
لغتنامه دهخدا
آشوب انگیزی . [ اَ ] (حامص مرکب ) فتنه انگیزی .
-
آشوب طلب
لغتنامه دهخدا
آشوب طلب . [ طَ ل َ ] (نف مرکب ) فتنه جو. انقلاب خواه .
-
آشوب گر
لغتنامه دهخدا
آشوب گر. [ گ َ ] (ص مرکب ) فتنه جوی . فتان .
-
آشوب گری
لغتنامه دهخدا
آشوب گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) فتنه جوئی . فتّانی .
-
آشوب گستری
لغتنامه دهخدا
آشوب گستری . [ گ ُ ت َ ] (حامص مرکب ) فتّانی .
-
رزم آشوب
لغتنامه دهخدا
رزم آشوب . [ رَ ] (اِخ ) ابوحرب رزم آشوب بن زیاد الجبلی . رجوع به شرح حال محمدبن احمد الغندجانی در معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ص 297 شود.
-
رزم آشوب
لغتنامه دهخدا
رزم آشوب . [ رَ ] (نف مرکب ) رزمجو. رزم آزموده . رزم آور. جنگ آور. (یادداشت مؤلف ).