کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آشوبگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آشوبگر
/'āšubgar/
معنی
۱. آشوبکننده.
۲. فتنهانگیز.
۳. فتنهجو.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آشوبطلب، اخلالگر، بلواطلب، شورشگر، فتنهجو، مخل،
۲. مفتن، مفسدهجو، هلالوشجو
۳. دلبر، دلفریب، فتان، فتنهانگیز ≠ آشتیطلب، سازشگر، مصلح
دیکشنری
agitator, rowdy, troublemaker, turbulent
-
جستوجوی دقیق
-
آشوبگر
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشوبطلب، اخلالگر، بلواطلب، شورشگر، فتنهجو، مخل، ۲. مفتن، مفسدهجو، هلالوشجو ۳. دلبر، دلفریب، فتان، فتنهانگیز ≠ آشتیطلب، سازشگر، مصلح
-
آشوبگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āšubgar ۱. آشوبکننده.۲. فتنهانگیز.۳. فتنهجو.
-
آشوبگر
فرهنگ فارسی معین
(گَ)(ص فا.)1 - فتنه جوی ، شورش - خواه . 2 - فتان .
-
واژههای همآوا
-
آشوب گر
لغتنامه دهخدا
آشوب گر. [ گ َ ] (ص مرکب ) فتنه جوی . فتان .
-
جستوجو در متن
-
دو بهم زن، دو آمدن
لهجه و گویش تهرانی
آشوبگر،بلوف
-
هلالوشجو
واژگان مترادف و متضاد
آشوبگر، غوغاطلب، ماجراجو، ماجراطلب
-
آشوبنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āšubande آشوبکننده؛ آشوبگر.
-
rioters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشوبگران، شورشی، بلواگر، اشوبگر
-
troublemakers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشکل ساز، مزاحم، اشوبگر
-
troublemaker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دردسر ساز، مزاحم، اشوبگر
-
exciter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیگز، محرک، برانگیزنده، اشوبگر
-
غوغاگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] qo[w]qāgar آشوبگر؛ فتنهگر.
-
trouble maker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دردسر ساز، مزاحم، اشوبگر