کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آشمالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آشمالی
/'āšmāli/
معنی
تملق؛ چاپلوسی؛ چربزبانی؛ خوشامدگویی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آشمالی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āšmāli تملق؛ چاپلوسی؛ چربزبانی؛ خوشامدگویی.
-
آشمالی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) تملق ، چاپلوسی .
-
آشمالی
لغتنامه دهخدا
آشمالی . (حامص مرکب ) تملق .تَبصبُص . چاپلوسی . دُم لابه . خوش آمدگوئی : می کند دم لابه ها تا استخوانی میخوردعمر او در آشمالی ّ و خوش آمد میرود. شفائی .|| قلتبانی . کشخانی .
-
جستوجو در متن
-
لفت و لیسی
لغتنامه دهخدا
لفت و لیسی . [ ل ِ ت ُ ] (حامص مرکب ) کاسه لیسی و آشمالی . (آنندراج ).