کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آشفتگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آشفتگی
/'āšoftegi/
معنی
شوریدگی؛ عاشقی؛ پریشانحالی؛ حالت آشفته بودن؛ عصبانیت؛ درهموبرهم بودن؛ بینظمی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بینظمی، پاشیدگی، پراکندگی، پریشانی
۲. اختلال، نابسامانی، هرجومرج
۳. آشوب، اغتشاش، بحران، تلاطم
۴. شوریدگی، شیفتگی
دیکشنری
agitation, caldron, chaos, disarrangement, disarray, discomposure, embarrassment, embroilment, furor, huggermugger, madness, mess, mix-up, muddle, snarl, tangle, tumble, tumult, turbulence, turmoil, welter
-
جستوجوی دقیق
-
آشفتگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بینظمی، پاشیدگی، پراکندگی، پریشانی ۲. اختلال، نابسامانی، هرجومرج ۳. آشوب، اغتشاش، بحران، تلاطم ۴. شوریدگی، شیفتگی
-
آشفتگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹آشوفتگی› 'āšoftegi شوریدگی؛ عاشقی؛ پریشانحالی؛ حالت آشفته بودن؛ عصبانیت؛ درهموبرهم بودن؛ بینظمی.
-
disturbance
آشفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هرنوع بینظمی در حالت پایا
-
آشفتگی
فرهنگ فارسی معین
(شُ تِ) (حامص .) 1 - شوریدگی پریشان حالی . 2 - هرج و مرج . 3 - خشم ، غضب . 4 - عشق ، شیفتگی .
-
آشفتگی
لغتنامه دهخدا
آشفتگی . [ ش ُ ت َ / ت ِ ] (حامص )کیفیت و چگونگی و صفت آشفته . خشم . غضب : نیاطوس چون دیدبنداخت نان ز آشفتگی بازپس شد ز خوان . فردوسی . || اختلال : ابتداء آشفتگی دولت بنی العباس اندر سال سیصدوهشت بود پس از هر نواحی اضطراب خاست و شکوه ایشان کم شد. (مج...
-
آشفتگی
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتباک
-
واژههای مشابه
-
اشفتگی
دیکشنری فارسی به عربی
اضطراب , حير , سقطة , صخب , فوضي
-
اشفتگی
واژهنامه آزاد
پریشانی.
-
consciousness disturbance
آشفتگی خودآگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال در آگاهی شامل گیجی و سردرگمی و حالتهای رؤیاگونه و توهم
-
gravity disturbance, gravitational disturbance
آشفتگی گرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] اختلاف میان گرانی مشاهدهشده و گرانی بهنجار در همان نقطه
-
thermal agitation
آشفتگی گرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حرکت کاتورهای الکترونهای آزاد جسم رسانا براثر انرژی گرمایی
-
delirium
روانآشفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] اختلال حاد فرایندهای روانی همراه با بیماری عضوی مغز که گاه با پریشانگویی همراه است
-
tropical disturbance
آشفتگی حارّهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقۀ مهاجر و سامانیافتۀ رگبارهای همرَفتی و توفانهای تندری منطقۀ حارّه که بدون گردش بستۀ باد است و حداقل بیستوچهار ساعت هویت خود را حفظ میکند
-
local magnetic disturbance,local attraction
آشفتگی مغناطیسی محلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی بیهنجاری میدان مغناطیسی زمین ناشی از اثرهای مغناطیسی محلی در ناحیهای نسبتاً کوچک