کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آشتینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آشتینه
لغتنامه دهخدا
آشتینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) تخم مرغ . مرغانه . بیضه . خایه (در مرغ ). و آن را آستینه و آشینه نیز ضبط کرده اند.
-
آشتینه
واژهنامه آزاد
آشتی گذار
-
جستوجو در متن
-
آشینه
لغتنامه دهخدا
آشینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) بیضه . تخم مرغ . خایه . مرغانه . رجوع به آستینه و آسینه و آشتینه شود.
-
آستینه
لغتنامه دهخدا
آستینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) بیضه . تخم مرغ . خایه . و آن را اَستینه بفتح همزه و نیز آشتینه و آشینه ضبط کرده اند. || دفتر. (دهّار).
-
تخم
لغتنامه دهخدا
تخم . [ ت ُ ] (اِ) دانه . (برهان ). تخم درخت و غله . (فرهنگ رشیدی ). تخم غله و درخت ، چون تخم کدو و تخم ریحان و تخم گل و تخم سنبل و امثال آن . (آنندراج ). دانه و بزر هر چیز. (ناظم الاطباء). پهلوی «توهم » و «تم » (بذر، تخم ) و «توخم » ، «توهم » شکل تل...