کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آس کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آس کردن
معنی
(کَ دَ) (مص م ) خُرد کردن ، آسیا کردن ، ساییدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
grind, pound, pulverize
-
جستوجوی دقیق
-
آس کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م ) خُرد کردن ، آسیا کردن ، ساییدن .
-
واژههای مشابه
-
اس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اسّ، جمع: اساس] [قدیمی] 'os[s] اصل هرچیز؛ بنیاد؛ شالوده؛ پایه؛ پی.
-
اس
فرهنگ فارسی معین
(اُ سّ) [ ع . ] (اِ.) اساس ، شالوده .
-
آسِ
لهجه و گویش گنابادی
ase در گویش گنابادی یعنی آهسته ، آرام ، رام
-
اِسْ
لهجه و گویش گنابادی
es در گویش گنابادی یک واژه ترکیبی است که با آخر برخی کلمات اضافه شده و معنی است و میباشد را حمل میکند.(دِدَسْتِتِسْ : در دستت است ، در اختیارت میباشد)
-
اس
دیکشنری فارسی به عربی
آس
-
اس
واژهنامه آزاد
اِسْ:(es) در گویش گنابادی یک واژه ترکیبی است که با آخر برخی کلمات اضافه شده و معنی است و می باشد را حمل می کند. (دِدَسْتِتِسْ: در دستت است، در اختیارت می باشد)
-
اس اس
فرهنگ فارسی معین
(اِ. اِ)(اِ.) (آلما.) مخفف شوتز اشتانل ، عنوان سازمان مخوف هیتلری . پس از پایان جنگ جهانی دوم دادگاه نورنبرگ این سازمان را سازمانی جنایت کار خواند.
-
اس اس
لغتنامه دهخدا
اس اس . [ اَ اَ ] (ع صوت ) کلمه ایست که گوسپندان را بدان زجر کنند. (منتهی الارب ).
-
آس و پاس،آس
لهجه و گویش تهرانی
مفلس،بی چیز
-
اس ام اس
واژهنامه آزاد
پیامک
-
آس عصاری
فرهنگ واژههای سره
خراس
-
آس افزون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ās[']afzun = آسیازنه
-
آس وپاس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] 'āsopās بینوا؛ مفلس؛ لاتوپات؛ لاتولوت.