کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آسیمهسر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آسیمهسر
مترادف و متضاد
آسیمهسار، آسیون، پریشان، حیران، دستپاچه، سرگردان، سرگشته، گیج، متحیر، متزلزل، مشوش، مضطرب، نوان
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آسیمهسر
واژگان مترادف و متضاد
آسیمهسار، آسیون، پریشان، حیران، دستپاچه، سرگردان، سرگشته، گیج، متحیر، متزلزل، مشوش، مضطرب، نوان
-
واژههای همآوا
-
آسیمه سر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āsimesar = سراسیمه: ◻︎ آسیمهسار و سرنگون، او از برون، من از درون / او غرق خوی، من غرق خون، او منتظر من محتضر (قاآنی: ۲۸۵).
-
آسیمه سر
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص مر.) نک آسیمه .
-
آسیمه سر
لغتنامه دهخدا
آسیمه سر. [ م َ / م ِ س َ ] (ص مرکب ) آسیمه سار. سرگشته . سرگردان . متحیر : وزآن پس شنیدم یکی بد خبرکزآن نیز بر، گشتم آسیمه سر. فردوسی .ایمه دوران چو من آسیمه سر است نسبت جور بدوران چه کنم ؟ خاقانی . || گیج . پریشان حواس . شیفته گونه . شوریده حال : م...
-
آسیمه سر
واژهنامه آزاد
عنان گسسته
-
جستوجو در متن
-
سرگردان شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آواره شدن، دربهدر گشتن، بیخانمان شدن، ویلانشدن ۲. بلاتکلیف شدن، معطل شدن ۳. سرگشته شدن، سردرگم شدن، حیران شدن ۴. آسیمهسر شدن
-
سرگردان کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آواره کردن، دربهدر کردن، بیخانمان کردن، ویلان کردن ۲. بلاتکلیف کردن، معطل کردن ۳. سرگشته کردن، حیران کردن ۴. آشفته کردن، پریشان کردن ۵. آسیمهسر کردن
-
سراسیمه
واژگان مترادف و متضاد
آسیمهسر، آشفته، سرگردان، بیتاب، پریشان، پریشانحال، دستپاچه، دلواپس، سردرگم، متوحش، مرعوب، مضطرب، هراسان
-
حیران
واژگان مترادف و متضاد
آسیمه، آسیمهسر، بیقرار، خیره، درمانده، سرگردان، سرگشته، شیفته، فرومانده، گیج، مبهوت، متحیر، مدهوش، مردد، واله، هاجوواج، حیرتزده
-
سرگشته
واژگان مترادف و متضاد
۱. دربهدر، آواره، سرگردان ۲. حایر، حیران، حیرتزده ۳. دودل، گیج، متحیر، هاجوواج ۴. درمانده، فرومانده، بیچاره، مستاصل ۵. شوریده، شیدا، آشفته، آسیمهدل، عاشق ۶. مضطرب، سراسیمه، آسیمهسر، هراسان ۷. واخورده