کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آسیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آسیان
لغتنامه دهخدا
آسیان . (اِخ ) ج ِ آسی . مردمان مملکت آس . - زبان آسیان ؛ لهجه ای از زبان فارسی قدیم : دَنَه ؛ نام زن است به زبان آسیان . (فرهنگ اسدی ، خطی ). صابوته ؛ زن پیر باشد بزبان آسیان . هاز؛ بِدان بزبان آسیان . (فرهنگ اسدی ، خطی ) .
-
واژههای مشابه
-
اسیان
لغتنامه دهخدا
اسیان . [ اَس ْ ] (ع ص ) اندوهگین .
-
اسیان
لغتنامه دهخدا
اسیان . [ اُ ] (اِخ ) شاعری اساطیری از اهالی اسکاتلند، در مائه ٔ سوم میلادی ، پسر فن گال ، پادشاه مُروِن . گویند در محاربه ٔ با رومیان شرکت داشته و دچار بلایا و مصائب گردیده و چشمش نابینا شده است و در هنگام پیری در کوههای اسکاتلند انزوا اختیار کرده و...
-
واژههای همآوا
-
عثیان
لغتنامه دهخدا
عثیان . [ ع َ ث َ ] (ع مص ) فساد کردن . (اقرب الموارد). || مبالغت در فساد و یا کبر یا کفر. (اقرب الموارد).
-
عثیان
لغتنامه دهخدا
عثیان . [ ع ِث ْ ] (ع اِ) کفتار نر. (منتهی الارب ).
-
عصیان
لغتنامه دهخدا
عصیان . [ ع ِص ْ ] (ع اِمص ) نافرمانی و بیفرمانی کردن . خلاف طاعت . (منتهی الارب ). خلاف طاعت ، و ترک گفتن انقیاد و فرمانبرداری . (از اقرب الموارد). نافرمانی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نافرمان بردار...
-
عصیان
واژگان مترادف و متضاد
تمرد، خودسری، سرپیچی، سرکشی، شورش، طغیان، گردنکشی، مخالفت، مخالفت، نافرمانی، یاغیگری ≠ اطاعت، طاعت، فرمانبرداری
-
عصیان
فرهنگ واژههای سره
سرکش
-
عصیان
فرهنگ فارسی معین
(عِ صْ) [ ع . ] (اِمص .) نافرمانی ، سر - پیچی .
-
اصیان
لغتنامه دهخدا
اصیان . [ اُ ص َی ْ یا ] (ع اِ مصغر) لغتی یا لهجه ای در اُصَیلان و اُصَیلال . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به اصیلان و اصیلال شود.
-
اسیان
لغتنامه دهخدا
اسیان . [ اَس ْ ] (ع ص ) اندوهگین .
-
اسیان
لغتنامه دهخدا
اسیان . [ اُ ] (اِخ ) شاعری اساطیری از اهالی اسکاتلند، در مائه ٔ سوم میلادی ، پسر فن گال ، پادشاه مُروِن . گویند در محاربه ٔ با رومیان شرکت داشته و دچار بلایا و مصائب گردیده و چشمش نابینا شده است و در هنگام پیری در کوههای اسکاتلند انزوا اختیار کرده و...
-
عصیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عِصیان] 'o(e)syān ۱. ترک طاعت.۲. عدم انقیاد؛ نافرمانی؛ سرپیچی.