کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آسیاب گردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عمل اسیاب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
طحين
-
آسیاب و نوبت
لهجه و گویش تهرانی
رعایت نوبت
-
آسیاب و کاروانسرا
فرهنگ گنجواژه
تأسیسات شهری.
-
دول دان آسیاب
واژهنامه آزاد
دول آلات ریزش است.دان به معنای دانه .وآسیاب هم معلوم .نتیجتا"معنای ناودانی هدایت دانه به سوراخ وسط سنگ آسیای رویی آسیابهای قدیم است
-
هر چیزی شبیه اسیاب بادی
دیکشنری فارسی به عربی
طاحونة
-
تو آسیاب سفید کردن(مو)
لهجه و گویش تهرانی
نادانی و بی تجربگی پیر
-
عمل خرد کردن یا اسیاب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
طحن
-
جستوجو در متن
-
قنب آتش کده ٔ فسا
لغتنامه دهخدا
قنب آتش کده ٔ فسا. [ قُم ْ ب ِ ت َ ک َ دِ ی ِ ف َ ] (اِخ ) نیمفرسخ قریه تنگ کرم است در پیرامون این قنب ، خانه ها و ایوانهاو کریاسها داشته است که اکنون جز پشته های بر هم ریخته از سنگهای تراشیده و نیم تراش باقی نمانده است و آبی شیرین و گوارا و نزدیک به...
-
دزکوه
لغتنامه دهخدا
دزکوه . [ دِ ] (اِخ ) (کوه ...) کوهی است در ده فرسخ بیشتر میانه شمال و مغرب قصبه ٔ ده دشت کوه کیلویه در فارس . وسعت این کوه از نیم فرسخ بگذرد و به اندازه ٔ نیم سنگ آسیاب گردان آب از چشمه ٔ شیرین و گوارا دارد و جنگلی از درخت بلوط برفراز این قله است . ...
-
چاه عبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
چاه عبدالرحمن . [ هَِ ع َ دُرْ رَ ما ](اِخ ) مؤلف فارسنامه ٔ ناصری در فصل «چشمه های مشهورمملکت فارس » چشمه ای را بدین نام اسم برده و نوشته است : «در بلوک آباده ٔ طشتک بمسافت یک فرسخ و نیم شمال قریه ٔ خواجه جمالی در دامنه ٔ کوه خُم چاهی است از سنگ سج...
-
داشتن
لغتنامه دهخدا
داشتن . [ ت َ ] (مص ) دارا بودن . مالک بودن . صاحب بودن چیزی را. صاحب آنندراج گوید: داشتن ، معروف و این گاهی یک مفعول دارد و گاهی دو مفعولی آید چنانکه گوید:فلانی زور دارد و یا ملک دارد و گاهی دو مفعولی آید چنانکه گوید: فلانی فلانی را دوست میدارد : از...