کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آسیابان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آسیابان
/'āsiyābān/
معنی
۱. کارگر آسیا.
۲. کسی که در آسیا غلات را آرد میکند؛ صاحب آسیا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
miller
-
جستوجوی دقیق
-
آسیابان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹آسیاوان، آسبان› 'āsiyābān ۱. کارگر آسیا.۲. کسی که در آسیا غلات را آرد میکند؛ صاحب آسیا.
-
آسیابان
فرهنگ فارسی معین
(ص . اِ.) کسی که نگه داری و ادارة آسیاب را بر عهده دارد.
-
آسیابان
لغتنامه دهخدا
آسیابان . (ص مرکب ، اِ مرکب ) آسبان . طَحّان : چو بشنید از آسیابان سخُن نه سر دید از آن کار پیدا نه بن . فردوسی .فروماند از آن آسیابان شگفت شب تیره اندیشه اندرگرفت . فردوسی .هر آنکس که او فرّ یزدان ندیداز این آسیابان بباید شنید. فردوسی .گشاد آسیابان ...
-
آسیابان
واژهنامه آزاد
نام روستایی در 69کیلومتری بیرجند(استان خراسان جنوبی) بوده که پس از تفکیک استان های خراسان به نام شهر قهستان تغییر یافته است.
-
واژههای مشابه
-
اسیابان
دیکشنری فارسی به عربی
طحان
-
خسرو آسیابان
لغتنامه دهخدا
خسرو آسیابان . [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) نام آسیابانی است که یزدگرد سوم به وقت فرار از دست عربان به آسیای او پناه برد و او طمع در لباس یزدگرد کرد و شب هنگام سر آخرین شاه ساسانی را از تن جدا نمود . رجوع به ج 1 ص 560 یشتها شود.
-
جستوجو در متن
-
خراسبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] xarāsbān آسیابان.
-
آسیابون
لهجه و گویش تهرانی
آسیابان
-
لوینه
لهجه و گویش بختیاری
luina آسیابان.
-
درمانلو
واژهنامه آزاد
آسیابان
-
لیونا
واژهنامه آزاد
آسیابان.
-
طحان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] tahhān آسیابان؛ آردفروش.
-
آسبان
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) آسیابان .