کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اسه آنید
لغتنامه دهخدا
اسه آنید. [ اُ س ِ ] (اِخ ) پریان دریا. دختران اُسِه آن و ثِتیس .
-
مهره اسه
دیکشنری فارسی به عربی
محور
-
آسّه،آسته
لهجه و گویش تهرانی
آهسته:موش موشک،آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه،سر به سوراخت نزنه
-
واژههای همآوا
-
اصح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'asah[h] ۱. صحیحتر؛ درستتر؛ راستتر.۲. سالمتر.
-
اصح
فرهنگ فارسی معین
(اَ صَ حّ) [ ع . ] (ص تف .) صحیح تر، درست تر.
-
اصح
لغتنامه دهخدا
اصح . [ اَ ص َح ح ] (ع ن تف ) صحیح تر. درست تر و تندرست تر. (ناظم الاطباء). راست تر و تندرست تر. (آنندراج ). سالم تر: و لیس بجمیع فارس هواء اصح من هواء کازرون . (صورالاقالیم اصطخری ).- امثال : اصح من بیض النعام . اصح من ذئب . اصح من ظبی . اصح من ...
-
اسه
واژهنامه آزاد
حالا الان اکنون
-
جستوجو در متن
-
coaxial
واژهنامه آزاد
هَماسِه، هَم آسِه. نگاه کنید به axis (آسِه).
-
آکس
فرهنگ واژههای سره
آسه
-
ASEAN
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آسه آن
-
axis
واژهنامه آزاد
آسِه. «محور» به پارسی می شود «آسه». «آسیاب» آسه ای است که آب می چرخاندش. آن با axis یا axe در زبان های اروپایی همریشه است.
-
آرمیچر
فرهنگ واژههای سره
سیم اسه
-
هم محور
واژهنامه آزاد
هَماسِه، هَم آسِه.
-
asepsis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آسه آن، ضد عفونی، بی میکروبی