کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آستی
/'āsti/
معنی
آستین لباس ◻︎ ز کژّی نجوید کسی راستی / گر از راستی برکند آستی (فردوسی: ۸/۲۶۷).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آستی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ آستین] [قدیمی] 'āsti آستین لباس ◻︎ ز کژّی نجوید کسی راستی / گر از راستی برکند آستی (فردوسی: ۸/۲۶۷).
-
آستی
لغتنامه دهخدا
آستی . (اِ) مخفف آستین : جوانان ز پاکی ّ و ازراستی نوشتند بر پشت دست آستی . فردوسی .قلون رفت با کارد در آستی پدیدار شد کژّی و کاستی . فردوسی .ز کژّی نجوید کسی راستی گر از راستی پر کند آستی . فردوسی .تو گفتی که از تیزی و راستی ستاره برآرد همی زآستی . ...
-
واژههای مشابه
-
استی
لغتنامه دهخدا
استی . [ اَ ] (اِخ ) شهری حصین در ولایات سارد (ایطالیا)، و آن کرسی ناحیتی است بهمین نام ، در ملتقای دو نهر تانار و بوربو بمسافت 360 میلی جنوب شرقی تورن با راه آهن . و ایستگاه راه آهن دارد و از صنایع آن منسوجات حریر و پشم است و تجارت آن با منسوجات مذک...
-
استی
لغتنامه دهخدا
استی . [ اَ / ََ-َس ْ ] (فعل ) -َستی . هستی . قدما گاهی در فعل ناقص «است » یائی مجهول می افزایند که معنی استمرار یا تمنی یا شرط یا شک و تردید از آن استنباط شود و غالباً «استی » را با ادات تشبیه و شک و تمنی مانند: چون و گوئی و پنداری و کاشکی و شاید و ...
-
استی
لغتنامه دهخدا
استی . [ اِ تی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به اِست . (منتهی الارب ).
-
استی
لغتنامه دهخدا
استی . [ اُ ] (اِخ ) بندری در روم قدیم ، نزدیک مصب رود تیبر که اکنون از گل و لای دریا انباشته شده و در آنجا حفریات مهمی کرده اند.
-
استی
لغتنامه دهخدا
استی . [ اُ تی ی ] (ع اِ) تار جامه . || جامه ٔ بافته . (منتهی الارب ).
-
استی
لغتنامه دهخدا
استی . [ اُ س ِ ] (ص نسبی ، اِ) رجوع به اُسِت شود.
-
rickets
نرماُستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی بیماری که به علت کمبود ویتامین «د» ایجاد و باعث نرم ماندن استخوانها شود
-
periosteal, periosteous
بروناُستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به بروناُست
-
endosteal
دروناُستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به دروناُست
-
زبان استی
لغتنامه دهخدا
زبان استی . [ زَ ن ِ اُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از لهجه های ایرانی است که در ناحیه ٔ اُست قفقاز و شامل سه لهجه ٔ فرعی است . این لهجه را بمناسبت وسعت و اهمیت جزو زبانهای ایرانی نیز بشمار آورند. (از مقدمه ٔ برهان قاطع بقلم دکتر معین ص 39).
-
استی ساک
لغتنامه دهخدا
استی ساک . [ اِ ] (اِخ ) کرسی کانتن اُب ، از ناحیه ٔ تری ، دارای 1794 تن سکنه . راه آهن از آن گذرد و دارای کارخانه های چوب بری و کلاه سازی است .
-
استی لیتس
لغتنامه دهخدا
استی لیتس . [ اِلی ت ِ ] (اِخ ) یکی از تواریخ سریانی منسوب به استی لیتس است که در حدود سال 507 م . تألیف شده و حاکی از وقایع سالهای 494 تا 506م . است و بخطا آنرا به استی لیتس نسبت داده اند و این کتاب یکی از منابع عمده ٔ تاریخ نیمه ٔ اول عهد سلطنت کو...