کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آستر بازدارنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
liner 1
آستر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموعهلایههای نفوذناپذیری از پلاستیک ضخیم و رُس و شن که از نفوذ شیرابه به آبهای زیرزمینی جلوگیری میکند
-
lining 1
آستر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] لایهای ضخیم از مواد نسوز در داخل کورهها و پاتیلها و ظرفهایی که در معرض حرارت زیاد قرار میگیرند
-
composite liner
آستر چندسازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آستری از پلاستیک و خاک برای خاکچال
-
soil liner
آستر خاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آستری از خاک کوبیده برای خاکچال
-
brake lining
آستر لنت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مادهای که در ترمزهای دیسکی ایجاد اصطکاک میکند
-
آستر بدرقه
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ رَ قِ) (اِمر.) پارچه یا کاغذی که از یک سو به جلد و از سوی دیگر به نخستین صفحة کتاب و مانند آن می چسبد.
-
پلی استر
فرهنگ فارسی معین
(پُ اِ تِ) [ فر. ] (اِ.) = پلیستر. پولیستر: نوعی پلیمر که در ساختن بطری های پلاستیکی ، الیاف مصنوعی ، بدنة عایق ها و نوار مغناطیسی ضبط صوت به کار می رود.
-
موی استر
لغتنامه دهخدا
موی استر. [ اُ ت ُ ] (نف مرکب ) سترنده و تراشنده ٔ موی . حلاق . سلمانی . دلاک . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات کلمه شود.
-
استر دوزی
دیکشنری فارسی به عربی
بطانة
-
استر و مردخای
لغتنامه دهخدا
استر و مردخای . [ اِ ت ِ رُ م ُ دَ ] (اِخ ) نام یکی از کتابهای تورات . ابن الندیم در الفهرست گوید: حشوارش نام یکی از کتب تورات و مرادف مجله است - انتهی . و آنرا یهود مگلت می نامند که صورت دیگر مجله است . و حشوارش نام قدیم این کتاب نزد اسرائیلیان بوده...
-
الیاف یاپارچه پولی استر
دیکشنری فارسی به عربی
بولستر
-
آستر،آسّر،آستری
لهجه و گویش تهرانی
زیره
-
اسب و استر
فرهنگ گنجواژه
چارپایان.