کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آستری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آستری
/'āstari/
معنی
ویژگی آنچه به عنوان آستر به کار میبَرند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آستری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به آستر) 'āstari ویژگی آنچه به عنوان آستر به کار میبَرند.
-
آستری
لغتنامه دهخدا
آستری . [ ت َ ] (ص نسبی ، اِ) جامه و پارچه ٔ کم ارز که بطانه از آن کنند.- مثل آستری ؛ جامه و قماشی بد و بی دوام .
-
واژههای مشابه
-
استری
لغتنامه دهخدا
استری . [ اَ ت َ ] (حامص ) چموشی .- استری کردن ؛ چموشی کردن . توسنی کردن . بدقلقی کردن : آید هر آنکه با تو کند استری بفعل در هاون هوان بضرورت چو استرنگ .سوزنی .
-
استری
لغتنامه دهخدا
استری . [ اِ ] (اِخ ) قصبه ایست در خطه ٔ گالیسی در 65 هزارگزی جنوب لمبرگ در ساحل نهر استری .
-
استری
دیکشنری فارسی به عربی
باخرة الرکاب , حشوة
-
innerliner repair material
وصلۀ آستری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] مادهای خاص تعمیر آستریهای معیوب
-
binder course
قشر آستری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مخلوط آسفالت کارخانهای با دانهبندی درشت و مواد قیری که در قشر زیرین رویه استفاده میشود متـ . آستری 2
-
innerliner, liner 2
آستری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] داخلیترین لایۀ تایر بیتویی که مانع خروج هوا از داخل تایر میشود
-
آستری 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ← قشر آستری
-
refractory lining
آستری دیرگداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] آستری مقاوم در برابر دمای بالا که در ساخت کوره برای عایقسازی به کار میرود متـ . جدارۀ دیرگداز
-
barrier primer
آستری سدکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] پوشش آستری که با بازدارندگی مقاومتی و افزایش مقاومت الکتریکی بین سطح فلز و برقکاف از خوردگی زیرلایۀ (substrate) فلزی جلوگیری میکند یا جریان خوردگی آن را کاهش میدهد
-
fender splash apron
آستری گِلگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعهای معمولاً پلاستیکی در بخش داخلی گِلگیر عقب که در ناحیۀ پشت چرخ نصب میشود و مانع از پاشیده شدن گل و لای به محفظۀ چرخ و بدنۀ خودرو میشود
-
esterification
استری شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنش الکل با اسید که به تشکیل استر منجر میشود
-
innerliner separation, ILS 1
جدایی آستری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] جدا شدن آستری از لایۀ داخلی مَنجید