کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آستانة در (درگاهی) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آستانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. آستان، بارگاه، پیشگاه، جناب، حضرت، درگاه، عتبه، محضر، وصید ۲. آغاز، مقدمه
-
آستانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← آستانۀ باند
-
استانه
فرهنگ فارسی معین
(اَ نِ) (اِ.) جای خواب و آرام ، آرامگاه .
-
استانه
لغتنامه دهخدا
استانه . [ اِ ن َ ] (اِخ ) ناحیه ای بخراسان و یاقوت گوید گمان برم از نواحی بلخ است . (معجم البلدان ).
-
استانه
دیکشنری فارسی به عربی
عتبة
-
آستانه
واژهنامه آزاد
مقدمه، وسیله، چوب زیرین
-
threshold 1
آستانۀ باند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ابتدای بخش قابلاستفادۀ باند متـ . آستانه
-
threshold odor, odor threshold
آستانۀ بو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] حدی از بوی نمونۀ آب یا گاز که پس از رقیقسازی، برای شامۀ انسان قابل تشخیص باشد
-
masked threshold
آستانۀ پوششی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] آستانۀ شنیدپذیری برای یک صدای معین با وجود نوفۀ پوششی
-
threshold of pain
آستانۀ دردناکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمترین شدت صوتی که گوش را آزار دهد
-
threshold of hearing
آستانۀ شنوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمترین شدت صوتی که انسان بتواند بشنود
-
audibility threshold
آستانۀ شنیدپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] آستانۀ حساسیت شنوایی
-
threshold potential, firing point, firing level, threshold 2
پتانسیل آستانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] تغییر پتانسیل غشا تا نقطۀ شروع پتانسیل کنش
-
جغنه آستانه
لغتنامه دهخدا
جغنه آستانه . [ ج ِ غ َ ن ِ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. کنارراه قدیمی مشهد قوچان . جلگه و هوای آن معتدل است و 122 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر و سیب زمینی و شغل اهالی زراعت و مالداری است . راه ...
-
استانه ای
دیکشنری فارسی به عربی
تمهيد