کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آساییدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آساییدن
/'āsāy(')idan/
معنی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آساییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) = آسودن 'āsāy(')idan
-
آساییدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) آسودن .
-
آساییدن
لغتنامه دهخدا
آساییدن . [ دَ ] (مص ) آرام یافتن . بازایستادن از کار.
-
جستوجو در متن
-
نیاساییدن
لغتنامه دهخدا
نیاساییدن . [ ن َ دَ] (مص منفی ) مقابل آساییدن . رجوع به آساییدن شود.
-
آسائیدن
لغتنامه دهخدا
آسائیدن . [ دَ ] (مص ) رجوع به آساییدن شود.
-
برآساییدن
لغتنامه دهخدا
برآساییدن . [ ب َ دَ ](مص مرکب ) برآسودن . آرام و قرار گرفتن : مگر زو برآساید این بوم و بربفّر تو ای مرد پیروزگر.فردوسی .اگر پیل تن را بچنگ آوری زمانه برآساید از داوری . فردوسی .چو آراید او تاج و تخت مهان برآساید از رنج و سختی جهان . فردوسی .لختی از ...