کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آساک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آساک
واژهنامه آزاد
به معنی آسایش و آسودگی (در زبان سیستانی)
-
واژههای مشابه
-
اساک
لغتنامه دهخدا
اساک . [ اَس ْ سا ] (اِخ ) شهری در ایالت استائوئن که آتشکده ٔ مهمی بدانجا بود و ارشک مؤسس سلسله ٔ اشکانی در حضور آن بتخت شاهنشاهی نشست و هوفمان حدس زده است که آن آتشکده نسبتی با آذر برزین مهر دارد. (ایران در زمان ساسانیان ترجمه ٔ یاسمی ص 107). بعضی ...
-
اساک
لغتنامه دهخدا
اساک . [ اُ ] (اِخ ) سردار پارتی معاون پاکر که در جنگ با کاسیوس کشته شد. (ایران باستان ص 2335).
-
اساک
واژهنامه آزاد
مخفف آسان کیسه
-
واژههای همآوا
-
اساک
لغتنامه دهخدا
اساک . [ اَس ْ سا ] (اِخ ) شهری در ایالت استائوئن که آتشکده ٔ مهمی بدانجا بود و ارشک مؤسس سلسله ٔ اشکانی در حضور آن بتخت شاهنشاهی نشست و هوفمان حدس زده است که آن آتشکده نسبتی با آذر برزین مهر دارد. (ایران در زمان ساسانیان ترجمه ٔ یاسمی ص 107). بعضی ...
-
اساک
لغتنامه دهخدا
اساک . [ اُ ] (اِخ ) سردار پارتی معاون پاکر که در جنگ با کاسیوس کشته شد. (ایران باستان ص 2335).
-
عَصَاکَ
فرهنگ واژگان قرآن
عصاي تو
-
اساک
واژهنامه آزاد
مخفف آسان کیسه
-
جستوجو در متن
-
asak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آساک
-
استائوئن
لغتنامه دهخدا
استائوئن . [ اَ ئو ءِ ] (اِخ ) ایالتی در پارت که شهر عمده ٔ آن آساک بود و در این شهر آتش جاودانی میسوخت و ارشک (اشک ) اول مؤسس سلسله ٔ اشکانی در حضور آن آتشکده بتخت شاهنشاهی نشست . (ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن ترجمه ٔ یاسمی ص 107).
-
بجنورد
لغتنامه دهخدا
بجنورد. [ ب ُ ] (اِخ ) نام مرکز شهرستان بجنورد. 36 درجه و 6 دقیقه عرض شمالی و 6 درجه طول شرقی نسبت به نصف النهار تهران . در دامنه ٔ کوه آلاداغ . ارتفاع : 698 گز از سطح دریا. شهر جدید الاحداث است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9). بعضی گویند پیش از صد ...
-
اشک
لغتنامه دهخدا
اشک . [ اَ ] (اِخ ) نام پادشاهی بوده از اولاد بهمن و اولاد اورا اشکانیان گویند و بعضی اولاد او را از کاوس دانسته اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به مجمل التواریخ ص 27، 82، 31، 32، 58، 59 و تاریخ سایکس ص 412 و یشتها ج 2 ص 219 و 226 و فهرست حبیب ال...