کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آسانسور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آسانسور
/'āsānsor/
معنی
اتاقکی در بعضی از ساختمانهای چندطبقه که بهوسیلۀ برق کار میکند و برای جابجا کردن افراد و حمل بار در طبقات مختلف استفاده میشود.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
آسان بر، آسان رو، بالابر
دیکشنری
elevator, lift
-
جستوجوی دقیق
-
آسانسور
فرهنگ واژههای سره
آسان بر، آسان رو، بالابر
-
آسانسور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ascenseur] 'āsānsor اتاقکی در بعضی از ساختمانهای چندطبقه که بهوسیلۀ برق کار میکند و برای جابجا کردن افراد و حمل بار در طبقات مختلف استفاده میشود.
-
آسانسور
فرهنگ فارسی معین
(سُ) [ فر. ] ( اِ.) اتاقک متحرکی که به وسیلة آن از طبقه ای به طبقات بالا روند و یا از طبقة بالا به پایین فرود آیند؛ بالابر، آسان بر (فره ).
-
واژههای مشابه
-
اسانسور
دیکشنری فارسی به عربی
مصعد
-
اطاق اسانسور
دیکشنری فارسی به عربی
سيارة
-
آسانسور حمل اجناس و اشیاء
فرهنگ واژههای سره
کالابر
-
جستوجو در متن
-
elevators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آسانسور، اسانسور، بالا برنده، بالا بر، بالارو
-
liftman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آسانسور، اسانسورچی، متصدی اسانسور
-
elevator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آسانسور، اسانسور، بالا برنده، بالا بر، بالارو
-
بالابر
واژگان مترادف و متضاد
آسانسور
-
بالابر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bālābar = آسانسور
-
hoistway
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آسانسور
-
leng
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آسانسور