کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آزندن
/'āzandan/
معنی
= آجیدن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آزندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] 'āzandan = آجیدن
-
آزندن
لغتنامه دهخدا
آزندن . [ زَ دَ ] (مص ) آزَنْدیدن . آزَنیدن . دوختن بسوزن . کوفتن (؟) : عصیب و گرده برون کن تو زود و بر هم کوب جگر بیازن و آکنج را بسامان کن .کسائی .
-
جستوجو در متن
-
آژندن
لغتنامه دهخدا
آژندن . [ ژَ دَ ] (مص ) ملاط یعنی آژند میان دو خشت و مانند آن گستردن ، پیوستن آن دو را. || آجیدن . و رجوع به آزندن شود.