کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزمودگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آزمودگی
/'āz[e]mudegi/
معنی
آزموده بودن؛ چگونگی و حالت آزموده؛ کارکشتگی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آزمودگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āz[e]mudegi آزموده بودن؛ چگونگی و حالت آزموده؛ کارکشتگی.
-
آزمودگی
فرهنگ فارسی معین
(دَ یا دِ) (حامص .) آزموده بودن ، باتجربه بودن .
-
آزمودگی
لغتنامه دهخدا
آزمودگی . [ زْ / زِ دَ / دِ ] (حامص ) چگونگی و صفت آزموده . مجرب و ممتحن بودگی . کارکشتگی .
-
واژههای مشابه
-
نا ازمودگی
دیکشنری فارسی به عربی
انعدام الخبرة
-
جستوجو در متن
-
حنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] hanak آزمودگی.
-
حنکت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حنکة] [قدیمی] honkat آزمایش؛ تجربه؛ زیرکی؛ آزمودگی.
-
سنجیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) sanjidegi ۱. سنجیده بودن.۲. آزمودگی.
-
کارآیی
واژگان مترادف و متضاد
آزمودگی، توان، شایستگی، کاردانی، لیاقت
-
ناآزمودگی
واژگان مترادف و متضاد
بیتجربگی، خامی، ناپختگی، ناشیگری ≠ آزمودگی
-
کاردیدگی
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (حامص .) تجربه ، کار - آزمودگی .
-
بیتجربگی
واژگان مترادف و متضاد
خامی، ناآزمودگی، ناپختگی، ناشیگری ≠ آزمودگی، خبرگی، کارکشتگی
-
کارکشتگی
فرهنگ فارسی معین
(کُ تِ)(حامص .) (عا.) ورزیدگی ، آزمودگی .
-
انعدام الخبرة
دیکشنری عربی به فارسی
نا ازمودگي , بي تجربگي , خامي , خام دستي