کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آزمند
/'āzmand/
معنی
صاحب آز؛ حریص؛ آزور؛ آزناک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آزناک، آزور، حریص، طماع، طمعکار، مولع ≠ قانع
دیکشنری
avaricious, avid, covetous, grasping, greedy, mercenary, money-grubber, pig, piggish, wolf
-
جستوجوی دقیق
-
آزمند
واژگان مترادف و متضاد
آزناک، آزور، حریص، طماع، طمعکار، مولع ≠ قانع
-
آزمند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āzmand صاحب آز؛ حریص؛ آزور؛ آزناک.
-
آزمند
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (ص مر.) حریص ، طمع کار.
-
آزمند
لغتنامه دهخدا
آزمند. [ م َ ] (ص مرکب ) حریص . مولع. شَرِه ْ. طامع. آزور.صاحب آز. آزناک . طمعکار. پرخواه . ولوع : حاسد و بدخواه او دائم به مرگ است آزمندگر در این حسرت بمیرد باک نبود، گو بمیر. سوزنی .- امثال :آزمند هماره نیازمند است .
-
واژههای مشابه
-
ازمند
دیکشنری فارسی به عربی
جشع , طماع , نهم
-
جستوجو در متن
-
طماع
فرهنگ واژههای سره
آزمند
-
هلوع
واژهنامه آزاد
آزمند
-
حریص
فرهنگ واژههای سره
آزمند، آزوند
-
طمع کار
فرهنگ واژههای سره
آزمند، آزین
-
آزپیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'āzpiše حریص؛ آزمند.
-
مولع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mula' آزمند و حریصشده به چیزی.
-
حرص داشتن
واژگان مترادف و متضاد
طمع داشتن، آز داشتن، حریص بودن، آزمند بودن ≠ قانعبودن
-
تطمیع
واژگان مترادف و متضاد
آزمند ساختن، به طمعانداختن