کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزمایش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
accelerated pavement testing
آزمایش سریع روسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] آزمایش لایههای روسازی برای تعیین مقاومت و کارایی آنها با استفاده از چرخ بارگذاریشده با بار مجاز یا اندکی بیش از حد مجاز، بهصورت واپایششده و تحت تأثیر فزایندۀ عوامل تخریب و فرسایش در یک دورۀ زمانی کوتاه
-
aggregate test
آزمایش مصالح دانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آزمایش خاصی که برای تعیین مناسب بودن مصالح دانهای برای مصارف خاص انجام میشود
-
accelerated loading facility, ALF
تجهیزات آزمایش بارگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی که مشخصات عبور و مرور را شبیهسازی میکند و بازخورد یا واکنش روسازی را نسبت به بارگذاری میسنجد
-
با تجزیه ازمایش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حلل
-
تحت آزمایش قرار داد
دیکشنری فارسی به عربی
أخْضَعَ للإختبارِ
-
مورد آزمایش قرار داد
دیکشنری فارسی به عربی
أخْضَعَ للإختبارِ
-
broth dilution test, tube dilution test
آزمایش رقیقسازی در آبگوشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت اندامگان مورد آزمایش در مجموعهای از محیطهای آبگوشتی که غلظت پادزیست در آن کاهش یافته باشد
-
agar dilution test, plate dilution test
آزمایش رقیقسازی در آگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت اندامگان مورد آزمایش در مجموعهای از ظروف پتری حاوی محیط کشت آگاردار که غلظت پادزیست در آن کاهش یافته باشد
-
جستوجو در متن
-
testing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزمایش کردن، ازمایش
-
أخْضَعَ للإختبارِ
دیکشنری عربی به فارسی
تحت آزمايش قرار داد , مورد آزمايش قرار داد
-
experimented
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزمایش کرد، تجربه کردن، ازمایش کردن
-
test tube
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوله آزمایش، لوله ازمایش
-
tryouts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امتحان کنید، ازمایش، ازمایش درجه استعداد
-
try out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امتحان کنید، ازمایش، ازمایش درجه استعداد
-
tryout
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امتحان کنید، ازمایش، ازمایش درجه استعداد