کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزمایش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آزمایش
/'āz[e]māyeš/
معنی
۱. امتحان؛ آزمون؛ سنجش.
۲. تجربه.
۳. فرآیند کشف چیزی.
۴. بررسی علمی نظریه برای اثبات یا رد آن.
۵. تجزیۀ یک ماده به منظور بررسی خواص و مواد سازندۀ آن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آروین، آزمون، امتحان، تجربه، تمرین، مانور، محک، مسابقه، مشق
۲. محنت
۳. فتنه
فعل
بن گذشته: آزمایش داد
بن حال: آزمایش ده
دیکشنری
assay, experiment, experimentation, test, trial, try
-
جستوجوی دقیق
-
آزمایش
واژگان مترادف و متضاد
۱. آروین، آزمون، امتحان، تجربه، تمرین، مانور، محک، مسابقه، مشق ۲. محنت ۳. فتنه
-
آزمایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) 'āz[e]māyeš ۱. امتحان؛ آزمون؛ سنجش.۲. تجربه.۳. فرآیند کشف چیزی.۴. بررسی علمی نظریه برای اثبات یا رد آن.۵. تجزیۀ یک ماده به منظور بررسی خواص و مواد سازندۀ آن.
-
آزمایش
فرهنگ فارسی معین
(یِ) ( اِ.) 1 - امتحان ، تجربه ، سنجش . 2 - ورزش ، ریاضت ، مشق .
-
آزمایش
لغتنامه دهخدا
آزمایش . [ زْ / زِ ی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر آزمودن . بلا. بلاء. (ربنجنی ). خبرت . (دَهّار). تجربه . تجربت . آزمون . رون . اروند. بلی . (دَهّار). بلیه . (دَهّار) (دستوراللغة). بلوی . (دَهّار). محنت . امتحان . ابتلاء. آزمودن . اختبار. امتحان . سنجش . آرو...
-
آزمایش
دیکشنری فارسی به عربی
امتحان
-
واژههای مشابه
-
ازمایش
دیکشنری فارسی به عربی
اختبار , اغراء , تجربة , تجريب , خجول , فحص , محاکمة , محاولة
-
test cell
اتاقک آزمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] مکانی برای آزمایش ایستای موتور موشک یا موشک آزاد که بهصورت افقی بر روی سکوی آزمایش نصب شده است
-
drug testing
آزمایش اعتیاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد، روانشناسی] آزمایشی برای تشخیص وجود مواد اعتیادآور در بدن
-
flight test
آزمایش پرواز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] آزمایش هواگَرد در حالت پرواز برای دستیابی به اهداف مشخص یا آزمودن قطعۀ نصبشده بر آن
-
bending test
آزمایش خَمِش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] آزمایش سنجش مقاومت مواد در برابر خم شدن، تا قبل از پاره شدن، یا نیروی لازم برای خم کردن با زاویۀ معین
-
drop test 1
آزمایش سقوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] 1. آزمایش ارابۀ فرود با فروانداختن آن از ارتفاع معین تحت بارهای مختلف و درحالیکه چرخهای آن در حال چرخش است 2. آزمایش سازۀ پیکر هواگَرد با فروانداختن آن بر زمین سخت از ارتفاع معین
-
operational testing
آزمایش عملیاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ارزیابی پیوستهای که در مورد افراد عملیاتی یا وضعیتهای عملیاتی برای اعتبارسنجی و اعتمادسنجی آنها انجام شود
-
bench test, bench check
آزمایش کارگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] آزمایش یک موتور کامل یا هر سامانۀ کارکردی دیگر بر روی دکل (rig) یا آزمایشگر
-
field test
آزمایش میدانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] آزمایش وسایل نقلیه در هنگام حرکت یا حمل بار