کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزرم دخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آزرم دخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzarm doxt) (= آزرمیدخت) ، ← آزرمیدخت .
-
واژههای مشابه
-
ازرم
لغتنامه دهخدا
ازرم . [ اَ رَ ] (ع اِ) گربه . قِط. سِنّور. هِرّ.
-
ازرم
لغتنامه دهخدا
ازرم . [ اَ زَ ] (اِ) مخفف آزرم . شرم . حیا.
-
ازرم
دیکشنری فارسی به عربی
تواضع , خزي
-
آزرم چهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzarm čehr) (آزرم + چهر = چهره) ، دارای شرم و حیا ، دارای روی مهربان ؛ دارندهی نژاد سالم ؛ اندیشمند و محترم .
-
آزرم جو
لغتنامه دهخدا
آزرم جو. [ زَ ] (نف مرکب ) آزرم جوی . دادور. بانصفت . باتقوی و فضیلت طلب . پاسدار خاطرها.عفیف . عفاف خواه . آبروخواه . حرمت دارنده : زمانی همی داشت بر خاک روی بدو داد دل شاه آزرمجوی . فردوسی .زبان راستگوی و دل آزرمجوی همیشه جهان را بدو آبروی . فردوسی...
-
آزرم رسیده
لغتنامه دهخدا
آزرم رسیده . [ زَ رَ / رِ دَ / دِ] (ن مف مرکب ) منکوب . (زمخشری ). رجوع به آزرم شود.
-
آزرم و آبرو
فرهنگ گنجواژه
حیا
-
جستوجو در متن
-
نگاشتن
لغتنامه دهخدا
نگاشتن . [ ن ِ ت َ ] (مص ) نوشتن . (برهان قاطع) تحریر کردن . نگاریدن : تا آنگاه که مضربان و حاسدان دل آن خداوند را بر ما درشت کردند و تضریب ها نگاشتند. (تاریخ بیهقی ص 214).چون کتاب اﷲ به سرخ و زردمی شاید نگاشت گر تو سرخ و زرد پوشی هم بشاید بی گمان . ...