کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزرمین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آزرمین
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzarmin) آزرمگین ، با حیا و با شرم ؛ مؤدب ؛ با فضیلت و با تقوی .
-
جستوجو در متن
-
باحیا
فرهنگ واژههای سره
آزرمین
-
محجوب
لغتنامه دهخدا
محجوب . [ م َ ] (ع ص ) بازداشته شده ٔ از بیرون آمدن . (ناظم الاطباء). پوشیده . مکسوف . مستور. در پرده کرده . درحجاب . مقابل آشکار و ظاهر : امیر... محجوب گشت از مردمان مگر از اطباء. (تاریخ بیهقی ص 517).نه عجب گر ز بنده محجوبی سازد از ابر آفتاب حجاب . ...