کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزاد مشروط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
probationer
آزاد مشروط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] مجرمی که با آزادی مشروط به جامعه بازگردانده شده و در عین حال که تحت نظر مقامات انتظامی است، تحت حمایتهای درمانی نیز قرار دارد
-
واژههای مشابه
-
ازاد
لغتنامه دهخدا
ازاد. [ اَ ] (ع اِ) نوعی خرما در عراق و فلسطین : و بها [ بالسافیة ] رطب شبیه بالبرنی و الازاد بالعراق . (نخبة الدهر دمشقی ص 213).
-
ازاد
دیکشنری فارسی به عربی
براءة الاختراع , حر , طليق , مجاني , معفي , مفتوح , منيع
-
علی آزاد
لغتنامه دهخدا
علی آزاد. [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (غلام ...) ابن نوح حسینی واسطی بلگرامی هندی حنفی . رجوع به غلام علی آزاد شود.
-
independent tour
گشت آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گشتی بدون راهنما که در آن مسافران برای انجام کارهایشان کاملاً آزاد هستند
-
free variable
متغیر آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] متغیری که مقید به سور نیست و بنابراین میتوان ثابتی را به جای آن قرار داد
-
متنآزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← متنباز
-
clear aspect
نمای آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی برای حرکت قطار
-
open 3, open championship
مسابقۀ آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] رویدادی ورزشی که به فرد یا گروه خاصی از شرکتکنندگان اختصاص ندارد و همۀ بازیکنان اعم از حرفهای و غیرحرفهای اجازۀ شرکت در آن را دارند
-
free aerophones
هواصداهای آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] خانوادهای از هواصداها که تولید صدا در آنها با به ارتعاش درآوردن هوای محیط صورت میگیرد
-
ambient air, open air
هوای آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بخشی از جوّ که عموم مردم در بیرون ساختمانها به آن دسترسی دارند
-
آزاد به
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzād beh) آزادِ نیکو و پسندیده ؛ (در اعلام) نام مرزبان ' حیره ' در زمان یزدگرد که در جنگ با خالدبن ولید سردار سپاه مسلمین شکست خورد و به قتل رسید .
-
free float
فرجۀ آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] مدتزمانی که یک فعالیت برنامهریزیشده میتواند تأخیر داشته باشد، بیآنکه زودترین آغاز فعالیت بعدی دچار دیرکرد شود
-
free field
میدان آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی، فیزیک] [شنواییشناسی] هر میدان صوتی که فاقد اثرات بازتابی موانع یا اشیای اطراف باشد [فیزیک] میدان متناظر با هر جسم یا ذره که تحت تأثیر هیچ میدان دیگری نباشد