کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آزاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آزاده مردم
لغتنامه دهخدا
آزاده مردم . [ دَ / دِ م َ دُ ] (ص مرکب ) آزادمرد. آزاده مرد : نهان در جهان چیست آزاده مردم نبینی نهان را به بینی عیان را.ناصرخسرو.
-
آزاده مردی
لغتنامه دهخدا
آزاده مردی . [ دَ / دِ م َ ] (حامص مرکب ) آزادمردی . چگونگی و صفت آزاده مرد.
-
آزاده وار
لغتنامه دهخدا
آزاده وار. [ دَ / دِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) آزادوار. با صفت آزاده . چون آزاده : گشاده درِ هردو آزاده وار میان ْ کوی کندوری افکنده خوار. ابوشکور.هزار آفرین باد هر ساعتی بر آن عادت و خوی آزاده وار.فرخی .
-
واژههای همآوا
-
عضاده
فرهنگ فارسی معین
(عِ دَ یا دِ) [ ع . عضاده ] (اِ.) 1 - جانب هر چیز. 2 - ناحیه . 3 - هر یک از دو چوب که در دو جانب در نصب کنند. 4 - معاون ، یاور. 5 - قطعه ای است مستطیلی که بر پشت اسطرلاب الصاق شده و آن را به جهت احکام به گردش درآورند. 5 - خط کشی است از چوب یا فنر که ...
-
عضاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عضادَة] [قدیمی] 'ezāde ۱. یارویاور؛ معاون.۲. جانب؛ ناحیه.۳. کنار راه.۴. هریک از دو طرف چهارچوب در.۵. (نجوم) خطکش فلزی با لوحۀ درجهدار که برای اندازهگیری زوایا به کار میرود.
-
جستوجو در متن
-
رادین
فرهنگ نامها
(تلفظ: rādin) آزادوار ، آزاده ، به مانند آزاده .
-
آزیتا
واژهنامه آزاد
آزاده
-
حر
فرهنگ فارسی معین
(حُ ر یا رّ) [ ع . ] (ص . اِ.) آزاده ، آزاده مرد.
-
زاد
فرهنگ فارسی معین
(ص .) آزاد، آزاده .
-
freedmen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزادگان، ازاده، بنده ازاد شده
-
freedman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزادیخواه، ازاده، بنده ازاد شده
-
thane
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باشه، خان، تیولدار ازاده
-
thanes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیشترین، خان، تیولدار ازاده
-
روها
واژهنامه آزاد
نجات یافته -ازاده