کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرینمهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آرینمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: āriyan mehr) (آرین = آریائی + مهر = محبت ، دوستی ، خورشید ، آفتاب) مهر آریائی ، خورشید آریایی ، فروغ و روشنایی آریائیان ، مظهر محبت و دوستی آریائیان .
-
واژههای مشابه
-
آرین مهر
واژهنامه آزاد
خورشید فروزان
-
آرین
فرهنگ نامها
مرد آریایی
-
آرین
فرهنگ نامها
پاک
-
آرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: āriyan) (= آریا) ، آریایی ، آریا . آریا .
-
ارین
لغتنامه دهخدا
ارین . [ ] (ع اِ) (الَ ....) محل الاعتدال فی الاشیاء وهو نقطة فی الارض یستوی معها ارتفاع القطبین فلایأخذهناک اللیل من النهار ولاالنهار من اللیل ، و قد نقل عُرفاً الی محل الاعتدال مطلقاً. (تعریفات جرجانی ).
-
ارین
لغتنامه دهخدا
ارین . [ اَ ] (اِخ ) نام موضعی است . (منتهی الارب ).
-
ارین
لغتنامه دهخدا
ارین . [ اَ ] (ع اِ) هَدَر. (منتهی الارب ). هَدر. باطل (چنانکه خون کسی ). || مکان . (منتهی الارب ).
-
ارین
لغتنامه دهخدا
ارین . [ اَ ] (ع مص ) شادی . شادان شدن . اَرن . اِران . (منتهی الارب ).
-
ارین
لغتنامه دهخدا
ارین . [ اَ ی ُ ] (اِخ ) نام اسبی که نِپتون با ضربت سه شاخی از زمین برآورد، آنگاه که وی با می نِرو در ستیزه بود.
-
ارین
لغتنامه دهخدا
ارین . [ اَ ی ُ ] (اِخ ) شاعر غزلسرای یونانی مبتکر اشعار غنائی که بافتخار دیونیسوس (باکوس ) سروده میشد.
-
ارین
لغتنامه دهخدا
ارین . [ اَرْ ری َ ] (اِخ ) رجوع به اریان (فلاویوس آریانوس ) شود.
-
ارین
لغتنامه دهخدا
ارین . [ اِ ] (اِخ ) نام باستانی ایرلاند. رجوع به اِرَن و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
ارین
لغتنامه دهخدا
ارین . [ اُ رَ ] (ع اِ) دانه ای است که شیر را پنیر می گرداند. (منتهی الارب ).