کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آریستوکرات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آریستوکرات
/'āristok[e]rāt/
معنی
۱. عضو طبقۀ اشراف.
۲. هواخواه و طرفدار اشراف.
۳. مربوط به طبقۀ اشراف.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
بزرگوار، نژادخواه، نژاده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آریستوکرات
فرهنگ واژههای سره
بزرگوار، نژادخواه، نژاده
-
آریستوکرات
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: aristocrate] (سیاسی) 'āristok[e]rāt ۱. عضو طبقۀ اشراف.۲. هواخواه و طرفدار اشراف.۳. مربوط به طبقۀ اشراف.
-
آریستوکرات
فرهنگ فارسی معین
(تُ کِ) [ یو. ] (ص .) طرفدار اشراف ، عضو طبقة اشراف ، آن که معتقد به حکومت آریستوکراسی است .
-
جستوجو در متن
-
antiaristocrat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضد آريستوكرات
-
دمکرات
لغتنامه دهخدا
دمکرات . [ دِ م ُ ] (فرانسوی ، ص ) دموکرات . طرفدار دموکراسی . مشروطه طلب . مقابل آریستوکرات . (یادداشت مؤلف ). || عضو یکی از احزاب دموکرات . رجوع به دموکرات شود.