کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
عرون
لغتنامه دهخدا
عرون . [ ع َ ] (ع ص ) ستور کفیده و موی رفته دست و پا. و اسب «عرون »زده . (منتهی الارب ). ستور کفیده دست و پای و موی رفته . اسب «عرنة»زده . (ناظم الاطباء). دابه که به بیماری «عِران » دچار شده باشد. (از اقرب الموارد). و رجوع به عَرَن شود.
-
ارون
لغتنامه دهخدا
ارون . [ ] (اِخ ) قریه ای است بیک فرسنگی شمال کاشان و آن سابقاً بسیار آباد و پرجمعیت بوده است .
-
ارون
لغتنامه دهخدا
ارون . [ اَ ] (اِخ ) ناحیه ای باندلس از اعمال باجه و کتان آن بر کتان دیگر نواحی اندلس برتری دارد.(معجم البلدان ) (قاموس الاعلام ترکی ) (تاج العروس ).
-
ارون
لغتنامه دهخدا
ارون . [ اَ ] (ع اِ) زهر. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). یا دماغ فیل که گویند سم قاتل است . مغز سر فیل که زهرناک باشد. (آنندراج ). ج ، اُرُن . (منتهی الارب ).
-
ارون
لغتنامه دهخدا
ارون . [ اَ ] (ع ص ) شاد. شادان . شادمان . اَرِن .
-
ارون
لغتنامه دهخدا
ارون . [ اَ] (از لاتینی ، اِ) خبزالقرود. آذان الفیل . پیلگوش . پیلغوش . آرُن . لوف الصغیر.
-
ارون
لغتنامه دهخدا
ارون . [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اِرَة.
-
ارون
لغتنامه دهخدا
ارون . [ اِ] (اِ) آلو و در بعض نسخ طوشنجل (؟) است . (شعوری ).
-
جستوجو در متن
-
aroon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرون
-
Hank Aaron
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هانک آرون
-
Henry Louis Aaron
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هنری لوئیس آرون
-
Aaron Montgomery Ward
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرون مونتگومری بخش
-
Elvis Aron Presley
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الویس آرون پرسلی
-
ارن
لغتنامه دهخدا
ارن . [ اُ رُ ] (ع اِ) ج اِران . || ج ِ اَرون .