کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آرنگ
/'ārang/
معنی
۱. رنگ؛ لون.
۲. گونه؛ روش.
۳. (قید) همانا؛ گویی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
cue, earmark, method, mode
-
جستوجوی دقیق
-
آرنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ārang ۱. رنگ؛ لون.۲. گونه؛ روش.۳. (قید) همانا؛ گویی.
-
آرنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) 1 - رنگ ، لون . 2 - سُرخاب . 3 - گونه ، روش .
-
آرنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.)1 - رنج ، اذیت ، آزار. 2 - مکر، حیله .
-
آرنگ
فرهنگ فارسی معین
(رَ) ( اِ.) آرنج .
-
آرنگ
لغتنامه دهخدا
آرنگ . [ رَ ] (اِ) آرنج . مرفق . آرج . وارن : گر بعهد تو ظلم یازد چنگ باد دستش بریده از آرنگ . منصور شیرازی . || رنج . اذیت . آزار : گشته ترا مسلم شوق و نشاط و اقبال بوده نصیب دشمن آرنگ و رنگ و ادبار. غضایری رازی .چو کاری برآید بی آرنگ و رنج چه باید ...
-
واژههای مشابه
-
ارنگ
لغتنامه دهخدا
ارنگ . [ اَ رَ ] (اِ) اورنگ . اورند. مکر و فریب و حیله .
-
ارنگ
لغتنامه دهخدا
ارنگ . [ اَ رَ ] (اِخ ) (رودِ ...) در اوستا ((رَنگها)) اسم رودی است با آنکه مکرراً در اوستا از آن اسم برده شده است و در کتب پهلوی غالباً به آن برمیخوریم باز تعیین محل آن مشکل و بطور حتم نمیدانیم که کدام از رودهای معروف حالیه در قدیم چنین نامیده میشده...
-
ارنگ
دیکشنری فارسی به عربی
قلق
-
واژههای همآوا
-
ارنگ
لغتنامه دهخدا
ارنگ . [ اَ رَ ] (اِ) اورنگ . اورند. مکر و فریب و حیله .
-
ارنگ
لغتنامه دهخدا
ارنگ . [ اَ رَ ] (اِخ ) (رودِ ...) در اوستا ((رَنگها)) اسم رودی است با آنکه مکرراً در اوستا از آن اسم برده شده است و در کتب پهلوی غالباً به آن برمیخوریم باز تعیین محل آن مشکل و بطور حتم نمیدانیم که کدام از رودهای معروف حالیه در قدیم چنین نامیده میشده...
-
جستوجو در متن
-
شفاف
واژهنامه آزاد
بی رنگ - آرنگ
-
آرنج
واژگان مترادف و متضاد
آرنگ، مرفق، وارن، وارنگ