کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آرشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: āršān) به معنی نر ؛ (به مجاز ) مرد.
-
آرشان
واژهنامه آزاد
مرد بزرگ، دلیر، مرزبان
-
واژههای مشابه
-
ارشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: aršān) دلیر ، دلاور ، درست؛ (در اعلام) نام پسر اردشیر دوم و نام پسر ارته باز که یونانیان وی را 'آرسنیس' نوشته اند.
-
ارشان
واژهنامه آزاد
به فتحه الف ارش: باهوش , زیرک , دانا + ان=باهوش ترین , داناترین , عاقل ترین نام پسر اردشیر پادشاه هخامنشى و شاهزاده دلیل و شجاع ایرانى
-
واژههای همآوا
-
ارشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: aršān) دلیر ، دلاور ، درست؛ (در اعلام) نام پسر اردشیر دوم و نام پسر ارته باز که یونانیان وی را 'آرسنیس' نوشته اند.
-
عرشان
لغتنامه دهخدا
عرشان . [ ع َ ] (اِخ )شهری است در پایین تَعکُر در یمن . و علی بن ابی بکر فقیه و محدث ، و نیز فرزند او صفی الدین احمدبن علی ، قاضی یمن در آن میزیستند. رجوع به معجم البلدان شود.
-
عرشان
لغتنامه دهخدا
عرشان . [ ع ُ ] (ع اِ) تثنیه ٔ عرش (در حال رفع). دو استخوان نزدیک حلق . رجوع به عُرش شود.
-
ارشان
واژهنامه آزاد
به فتحه الف ارش: باهوش , زیرک , دانا + ان=باهوش ترین , داناترین , عاقل ترین نام پسر اردشیر پادشاه هخامنشى و شاهزاده دلیل و شجاع ایرانى