کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آردین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آردین
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārdin) (آرد = آرت = مقدس + ین (نسبت)) ، منسوب به آرد ، به معنای مقدس .
-
آردین
لغتنامه دهخدا
آردین . (ص نسبی ) آردی . منسوب به آرد. از آرد. آلوده ٔ به آرد.
-
واژههای مشابه
-
اردین
واژهنامه آزاد
به معنای راستین (به فتح الف - اَردین)
-
واژههای همآوا
-
اردین
واژهنامه آزاد
به معنای راستین (به فتح الف - اَردین)
-
جستوجو در متن
-
آردی
لغتنامه دهخدا
آردی . (ص نسبی ) از آرد. منسوب به آرد. آلوده ٔ به آرد. آردین : حلوای آردی . || (اِ) قسمی از شفتالو. (غیاث اللغات ). هلوآرده ، و آن شفتالوئی باشد خرد و کم آب .
-
شنتال
لغتنامه دهخدا
شنتال . [ ] (اِخ ) از بلوکات ولایت خوی و سلماس ، دارای 13 قریه و 24 فرسخ مساحت آن است . مرکز آن شنتال علیا، حد شمالی کوه آردین ، شرقی چهریق ، جنوبی شبیران ، و غربی چهریق و گردیان میباشد. (یادداشت مؤلف ).