کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرده خرما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بیل ارده
لغتنامه دهخدا
بیل ارده . [ اُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) زمینی که در یک آیش دو بار بیل زده شود (در تداول مردم قزوین ).
-
ارده شیره
لهجه و گویش تهرانی
آمیزه روغن کنجد و شیره انگور
-
جستوجو در متن
-
خرما
لغتنامه دهخدا
خرما. [ خ ُ ] (اِ) میوه ٔ درخت خرمابن . (ناظم الاطباء). تمر. تَمْرة . (دهار). نَخل . (یادداشت بخط مؤلف ) : پس پند پذیرفتم و این شعر بگفتم از من بدل خرما بس باشد کنجال . ابوالعباس .بکن کار و کرده بیزدان سپاربخرما چه یازی چو ترسی ز خار؟ فردوسی .هر آن ...
-
بشتره
لغتنامه دهخدا
بشتره . [ ب َ / ب ُ ت ِ رَ ] (اِ) بشنزه .بشنژه . بشتیره . حلواییست که خرما و نان باریک کرده مثل چنگال یکجا میمالند . (شرفنامه ٔ منیری ). حلوائیست که از آرد کنجد و خرما یا از نان باریک کرده مثل چنگال یکجا می مالند. (مؤیدالفضلاء) . چنگالی باشد که می خ...
-
بشنژه
لغتنامه دهخدا
بشنژه . [ ب ُ ن َ / ن ِ ژَ ] (اِ) بشنزه . چنگالی باشد که از آرد کنجد و خرما یا از نان گرم و روغن سازند و اصح این است . (از برهان ) (از ناظم الاطباء). چنگالی باشد که از نان تنک و خرما و روغن بسازند و به یکدیگر بمالند و بخورند. (انجمن آرا) (آنندراج ). ...
-
بنگی
لغتنامه دهخدا
بنگی . [ ب َ ] (ص نسبی ) آنکه بنگ خورد از عالم شرابی . (آنندراج ). آنکه بنگ خورد. آنکه بنگ کشد. آنکه عادت به کشیدن بنگ دارد : مست و بنگی را طلاق وبیع نیست همچوطفل است او معاف و معتقی است . مولوی .سخت می خندید همچون بنگیان غالب آمد خنده بر سود و زیان ...
-
رطب
لغتنامه دهخدا
رطب . [ رُ طَ ] (ع اِ) خرمای نو. (لغت فرس اسدی ) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52). خرمای تر، رُطَبَة یکی ، و ج ، اَرطاب و این در فارسی با لفظ چیدن مستعمل است .(آنندراج ). خرمایی که تازه و تر باشد و هنوز خشک نشده باشد. (غیاث اللغات ).خرم...
-
کنجد
لغتنامه دهخدا
کنجد. [ ک ُ ج ِ / ج َ ] (اِ) تخمی است معروف که از آن روغن گیرند بهندی آنر تِل گویند. (آنندراج ) (غیاث ). سمسم . (منتهی الارب ). اسم فارسی سمسم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). جلجلان . سمسم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گیاهی است از...
-
شیره
لغتنامه دهخدا
شیره . [ رَ / رِ ] (اِ) عصیر. آنچه به فشردن از میوه یا نباتی برآید. عصاره . (یادداشت مؤلف ). افشرده که به عربی عصاره گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). عصیر میوه جات . (ناظم الاطباء). آب فشرده ٔ میوه . آب میوه .- شیره ٔ روان ؛ به اصطلاح اطبا، شیره ٔ رقی...