کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آذین بندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابن اذین
لغتنامه دهخدا
ابن اذین . [ اِ ن ُ اَ ] (اِخ ) ندیم ابونواس . (منتهی الارب ).
-
گل آذین
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (اِمر.) 1 - آرایش و چگونگی قرار گرفتن گل ها بر روی ساقة گیاهان . 2 - نامی از نام های زنان .
-
اذین کردن
دیکشنری فارسی به عربی
زين
-
مهر آذین
واژهنامه آزاد
راه و رسم مهر ورزی، زینت خورشید
-
rachis2
محور گلآذین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] محور مرکزی و اصلی درون یک گلآذین
-
inflorescence bud
جوانۀ گُلآذین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] جوانهای که منشأ تشکیل گُلآذین است * مصوب فرهنگستان اول
-
inflorescence bract
برگۀ گُلآذین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] نوعی برگ تغییرشکلیافته در پایۀ یک گُلآذین * مصوب فرهنگستان اول
-
واژههای همآوا
-
آذینبندی
واژگان مترادف و متضاد
آیین، آیینهبندان، آیینهبندی، جشن، چراغانی، شهرآرایی
-
جستوجو در متن
-
آیین بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āy(')inbandi = آذینبندی
-
خوازه بندی
لغتنامه دهخدا
خوازه بندی . [ خوا / خا زَ / زِ ب َ ] (حامص مرکب ) آذین بندی شهر. آیین بندی شهر. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
decoration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تزیین، ارایشگری، اذین بندی، مدال یا نشان، تصنع، اراستگی، پیرایه
-
decorations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دکوراسیون، تزیین، ارایشگری، اذین بندی، مدال یا نشان، تصنع، اراستگی، پیرایه
-
آیین بندی
لغتنامه دهخدا
آیین بندی . [ ن َ / ن ِ ب َ ] (حامص مرکب ) آذین شهر.شهرآرای هنگام قدوم شاهی یا بزرگی یا جشن و سوری .
-
خوازه زدن
لغتنامه دهخدا
خوازه زدن . [ خوا / خا زَ / زِ زَ دَ ] (مص مرکب ) آذین بندی کردن شهر. آیین بندی کردن شهر. (یادداشت بخطمؤلف ) : چندان خوازه زده بودند و تکلفهای گوناگون کرده که از حد وصف بگذشت . (تاریخ بیهقی ).