کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آذین بندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آذین بندی
/'āzinbandi/
معنی
زینت کردن درودیوار دکان و کوچهوبازار در روزهای جشن و شادمانی؛ آذین زدن؛ آذین نهادن؛ آذین بستن؛ آیینبندی؛ چراغانی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
decor, décor, decoration, ornamentation, trim
-
جستوجوی دقیق
-
آذین بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āzinbandi زینت کردن درودیوار دکان و کوچهوبازار در روزهای جشن و شادمانی؛ آذین زدن؛ آذین نهادن؛ آذین بستن؛ آیینبندی؛ چراغانی.
-
واژههای مشابه
-
اذین
لغتنامه دهخدا
اذین . [ اَ ] (اِخ ) نامی از نامهای مردان عرب از جمله نام جدّ پدر محمدبن احمدبن جعفر.
-
اذین
لغتنامه دهخدا
اذین . [ اَ ] (ع اِ) گوش . || (مص ، اِ مص ) دانست . (منتهی الارب ). || دستوری . اجازت و دستوری دادن . || آگاهی . || (اِ) اذان . بانگ نماز. (مهذب الاسماء). || (ص ) مؤذن . اذان گوینده . || ضامِن و قبول کننده ٔ کاری بر خود. || جائی که بانگ نماز از هرجه...
-
آذین دخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzin doxt) (آذین + دخت = دختر) زیب و زینت دختران ؛ کنایه از دختر شایسته و زیبا است .
-
inflorescence
گُلآذین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مجموعۀ گلهایی که با آرایشی خاص بر روی یک محور مشترک قرار دارند * مصوب فرهنگستان اول
-
گلآذین
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol āzin) (در گیاهی) آرایش و چگونگی قرار گرفتن گلها بر روی ساقهی گیاهان .
-
گل آذین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) gol[']āzin طرز قرار گرفتن گلها بر روی ساقه یا شاخهها.
-
phyllotaxy, phyllotaxis
برگآذین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] نحوۀ توزیع یا آرایش برگها بر روی ساقه و نیز نظم کلی حاکم بر این آرایش
-
peduncle
دُمگُلآذین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] محور اصلی گُلآذین
-
aestivation 1/ estivation 1, prefloration
پوشآذین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] آرایش پوشش گل در غنچه
-
آذین بستن
فرهنگ فارسی معین
(بَ تَ) (مص م .) زینت کردن دکان و بازارها در روزهای جشن و شادمانی .
-
آذین بستن
لغتنامه دهخدا
آذین بستن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) به آذین کردن : نوروز جهان چون بت نوآیین از لاله همه کوه بسته آذین . کسائی مروزی .ببستند [ رومیان ] آذین ببیراه و راه برآواز شیروی پرویزشاه برآمد هم آواز رامشگران همه شهر روم از کران تا کران . فردوسی .ببستند آذین بشه...
-
آذین زدن
لغتنامه دهخدا
آذین زدن . [ زَ دَ] (مص مرکب ) آذین بستن : و بتمامت ممالک آذینها بزنند. (تاریخ طبرستان ). فرمود تا بخروارها زرو جواهر و جامه ها با مهد و عماری پیش مهر فیروز فرستند و بجمله ٔ ممالک آذینها زنند. (تاریخ طبرستان ).
-
آذین نهادن
لغتنامه دهخدا
آذین نهادن . [ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) آذین بستن : بفرمود [ افراسیاب ] کز نامداران هزاربخوانند و از بزم سازند کارسراسر همه دشت آذین نهندبسغد اندر آرایش چین نهند.فردوسی .