کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آذرگشسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آذرگشسب
/'āzargošasb/
معنی
آتش جهنده؛ برق؛ صاعقه: ◻︎ یکی نیزه زد همچو آذرگشسپ / ز کوهه ببردش سوی یال اسپ (فردوسی: ۲/۳۹۰). Δ دراصل، نام یکی از سه آتشکدۀ بزرگ و معروف عهد ساسانیان بوده است که در شیز آذربایجان قرار داشت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آذرگشسب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: ātūrgušasp، مخففِ آذرگشنسب] ‹آذرگشسپ› [قدیمی، مجاز] 'āzargošasb آتش جهنده؛ برق؛ صاعقه: ◻︎ یکی نیزه زد همچو آذرگشسپ / ز کوهه ببردش سوی یال اسپ (فردوسی: ۲/۳۹۰). Δ دراصل، نام یکی از سه آتشکدۀ بزرگ و معروف عهد ساسانیان بوده است که...
-
آذرگشسب
لغتنامه دهخدا
آذرگشسب . [ ذَ گ ُ ش َ ] (اِخ ) مخفف آذرگشنسب ، یکی از سه آتش مقدس حافظ جهان . || نام آتشکده ٔ گشتاسب است که در بلخ بوده ، گنجهای گشتاسب نیز در آنجا بود، اسکندرآن را خراب کرده و گنجها برداشت ، و بعضی گفته اند کتاب زند و اوستا نیز بدانجا بوده است . ||...
-
آذرگشسب
واژهنامه آزاد
آتش تندوتیز .
-
واژههای مشابه
-
اذرگشسب
واژهنامه آزاد
به معنای آتش تند و تیز؛ نام یکی از سه آتش مقدس در شاهنامه هم آذرگشسب است. در شاهنامه به معنای آتش جهنده است. نام یکی از پهلوانان است. کنایه از هرچیز مورد ستایش و نیایش هم هست.
-
واژههای همآوا
-
بوشو
واژهنامه آزاد
(گیلکی) برو.
-
اذر گشسب
واژهنامه آزاد
به معنی سه اتش مقدس
-
اذرگشسب
واژهنامه آزاد
به معنای آتش تند و تیز؛ نام یکی از سه آتش مقدس در شاهنامه هم آذرگشسب است. در شاهنامه به معنای آتش جهنده است. نام یکی از پهلوانان است. کنایه از هرچیز مورد ستایش و نیایش هم هست.
-
آذر گشسب
واژهنامه آزاد
به معنی آتش تند و نیز اسم یکی از پهلوانان است.
-
آذر گشسب
واژهنامه آزاد
به معنی اتش تند و تیز
-
جستوجو در متن
-
آذرگشب
لغتنامه دهخدا
آذرگشب . [ ذَ گ ُ ش َ ] (اِخ ) مخفف آذرگشسب .
-
آذرخش
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzaraxš) صاعقه ، برق ، نام نهمین روز از ماه آذر ؛ (آذرگشسب را هم گاه آذرخش گفتهاند).
-
آذرگشنسب
لغتنامه دهخدا
آذرگشنسب . [ ذَ گ ُ ن َ ] (اِخ ) (از: آذر، آتش + گشن ، نر یا بخواهش آمده + اسب ، حیوان معروف ) آذرگشسب .