کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آذرطوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آذرطوس
لغتنامه دهخدا
آذرطوس . [ ذَ ] (اِخ ) در وامق و عذرای عنصری نام مردی است که مادر عذرا رابدو داده بودند. (از فرهنگ اسدی ، خطی ) : پدرداده بودش گه کودکی به آذرطوس آن حکیم نکی (کذا) بمرگ خداوندش آذرطوس تبه کرد مر خویشتن برفسوس . عنصری (از فرهنگ اسدی ، خطی ).
-
جستوجو در متن
-
آذارطوس
لغتنامه دهخدا
آذارطوس . (اِخ ) رجوع به آذرطوس شود.
-
تبه کردن
لغتنامه دهخدا
تبه کردن . [ ت َ ب َه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تباه کردن . هلاک کردن . کشتن . نابود کردن : بشمشیر از آن لشکر نامدارتبه کرد بسیار در کارزار. فردوسی .تبه خواست کردن خود و مادرم نگهدار شد ایزد داورم . فردوسی .چنین گفت با لشکر خود برازکه ما را تبه خواست کرد...