کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آذرسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آذرسنج
/'āzarsanj/
معنی
دستگاهی برای سنجش درجۀ انبساط فلزات و حرارت آتش که بر اساس تغییر رنگ مادۀ دستگاه یا تغییر جریان برق کار میکند؛ حرارتسنج؛ پیرومتر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آذرسنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (فیزیک) 'āzarsanj دستگاهی برای سنجش درجۀ انبساط فلزات و حرارت آتش که بر اساس تغییر رنگ مادۀ دستگاه یا تغییر جریان برق کار میکند؛ حرارتسنج؛ پیرومتر.
-
آذرسنج
لغتنامه دهخدا
آذرسنج . [ ذَ س َ ] (اِ مرکب )پیرومتر . (فرهنگستان ).
-
جستوجو در متن
-
پیرومتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pyromètre] (فیزیک) pirometr دستگاهی برای اندازهگیری درجۀ حرارت شدید؛ آذرسنج.
-
refractoriness
دیرگدازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] مقاومت ماده در برابر حرارت بالا که بهوسیلۀ مخروطِ آذرسنج (pyrometric cone equivalent) اندازهگیری شود